شاید تا به حال اندیشیده اید که چرا بچه های ما قانون گریزند؟ به محض این که امری به حالت قانون در خانه درمی آید، اولین احساسی که به همه دست می دهد، دافعه نسبت به آن است و طبیعی است که کودکان هم نسبت به آن دافعه داشته باشند. نکته این جاست که آموزش و اجرای قانون از اوایل دوران کودکی آغاز می شود و چنانچه این آموزش دیر شروع شود، در آینده جا انداختن آن بسیار دشوار خواهد بود.
سن آموزش قانون
بهترین سن برای آموزش مهارت های اصلی زندگی سنین ۳ تا ۸ سالگی است و اگر یک سری آموزش ها را در این فاصله سنی به کودک دهیم می توانیم مطمئن باشیم که زندگی فردی اجتماعی سالمی در پیش خواهد داشت.
همچنین بهترین سن برای آموزش احترام به قانون در کودکی، ۵ تا ۷ سالگی است و کودک در این سنین است که می تواند معنای قانون را با اعمال صحیح آن در خانه دریابد. در حال حاضر بسیاری از والدین از رفتارهای فرزند خود شکایت می کنند در این شکایت ها چند وجه مشترک بین والدین و فرزندان وجود دارد. در چنین شرایطی است که مشاور می تواند به خوبی متوجه اشتباهات در طرز فکر والدین و شیوه تربیتی آن ها شود. در واقع والدین دچار مشکلات شناختی نسبت به فرزندان خود و شیوه تربیتی اعمال شده در خانه شده اند و تصور می کنند این بچه ها هستند که باید تغییر کنند اما مدت زمانی نمی گذرد که درمی یابند بسیاری از مشکلات آن ها در نتیجه بی توجهی به وضع قوانین مناسب در خانه و نبود آموزش مناسب و به هنگام در دوران کودکی رخ داده است.
بسیاری از والدین فقط محبت بی قید و شرط بدون گذاشتن خط قرمز و محدودیت را در خانه اعمال می کنند و در طول زمان از نارضایتی دایمی فرزند خود تعجب می کنند. در صورتی که علت این نارضایتی دایمی رفتارهای خود آن هاست. بنابراین نکته ای که باید مدنظر قرار داد، این است که آموزش مهارت های فرزندپروری از مهارت های اساسی است که در تربیت نسل جدید نقش مهم و موثری ایفا می کند و هرقدر بیشتر به این مهم توجه کنیم، در آینده افراد قانون مدارتر و سالم تری به جامعه تحویل خواهیم داد.
از سوی دیگر برای بسیاری از والدین شناخت درمانی برای ریشه یابی و حل تعارضات تربیتی در خانواده و کنار گذاشتن شیوه های تربیتی پراشتباه، اقدامی اساسی است تا اشتباهات آن ها اصلاح شود.
قانون و انتظارات
هر والدی انتظاراتی از فرزند خود دارد. بنابراین والدین باید متناسب با انتظاراتی که از فرزند خود دارند، قانون وضع کنند.
درس
خواندن، لجبازی نکردن، کمک کردن به دیگران، به موقع به منزل آمدن جزو رفتارهای مثبت است بنابراین والدین باید با ارائه مشوق هایی تلاش کنند، رفتارهای مثبت فرزند خود را
تشویق و در مقابل رفتارهای نادرست موضع گیری و اعمال قانون کنند.
نکته
این جاست که اگر
آموزش عمل به قانون در سن طلایی رشد یعنی در ۳ تا ۸ سالگی داده
شود، بیشترین
بهره وری را
در آینده برای والدین خواهد داشت. آموزش عمل به قانون و اجرای صحیح آن در دوران
کودکی میسر است زیرا در دوران نوجوانی والدین می توانند با او وارد معامله شوند و
از او بخواهند به قانون عمل کند.
نه فقط سن آموزش قانون بلکه نحوه اجرای آن هم در میزان تاثیرگذاری آن نقش دارد، بنابراین افراط و تفریط در اعمال قانون در خانواده ها بسیار شایع است و واقعیت این است که حفظ تعادل در این زمینه کار بسیار دشواری است. اما انجام آن ضروری است. سخت گیری بیش از حد در اجرای قانون ممکن است باعث اضطراب، نگرانی و گرایش کودک به ناخن جویدن، مکیدن انگشت و کارهایی از این قبیل شود. کودک وقتی بزرگ تر می شود به قلدری و گردن کلفتی رو می آورد تا زیر بار قانون نرود.
برترین ها:
بهانه گیری های کودکان که اصولا با جیغ و گریه همراه است را می توان به توفان های تابستانی تشبیه کرد – ناگهانی و ناخوشایند. یک دقیقه شما و فرزندتان در رستوران نشسته اید و خوشحال در حال غذا خوردن هستید اما یک دقیقه بعد، ناگهان کودک ناله می کند و با تمام وجود جیغ می کشد که مثلا نی نوشابه اش خم شده است. اصولا کودکان یک تا سه سال بسیار بهانه گیر هستند.
شاید تصور کنید در حال پرورش کودکی زورگو هستید. اما امیدوار باشید که این اقتضای سن کودکان است و آنها در نتیجه ناامیدی های خود بهانه گیری می کنند. انسان های بزرگ نیز در نتیجه ناکامی های خود لجوج و بهانه گیر می شوند چه برسد به کودک دو یا سه ساله که هنوز خیلی چیزها را نمی داند.
برخی از کارشناسان این بهانه گیری های خسته کننده را به مشکلات مهارت های زبانی کودکان نسبت می دهند. کودکان در این سن معنی بیشتر کلمه هایی که می شنوند را درک می کنند اما نمی توانند آنها را درست و کامل بیان کنند. در نتیجه، وقتی کودک نمی تواند منظور خود را توضیح دهد ناامید می شود و جیغ کشیدن و بهانه گیری را آغاز می کند.
چگونه می توان بهانه گیری را کنترل کرد
• کنترل خود را از دست ندهید
بهانه گیری کودکان واقعا آزار دهنده است. علاوه بر جیغ زدن و غرغر کردن شاید کودک لگدپراکنی کند یا پاهایش را به زمین بکوبد، اشیا را به اطراف پرت کند، دیگران را کتک بزند یا حتی نفس خود را حبس کند تا کبود شود. تحمل و کنترل این رفتارها واقعا طاقت فرسا است اما والدین باید مطمئن باشند که حبس نفس تا مرحله کبودی نیز نوعی بهانه گیری و کج خلقی کودکانه است.
هنگامی که کودک در حال جیغ و داد کردن است به حرف ها و دلیل های شما گوش نمی دهد و با حالتی منفی به فریادها و تهدیدهای شما پاسخ می دهد. هرچه بیشتر سر او داد بزنید که آرام تر شود، او با صدای بلندتری جیغ می زند. در این مواقع شاید بهترین کار این است که کنار او بنشینید و چیزی نگویید. به طور کلی، بودن در کنار کودک هنگام بدرفتاری هایش روش خوبی است. کودکان خودشان هم از خشمی که دامن آنها را گرفته است می ترسند و بودن شما در کنار آنها موجب آرامششان می شود.
اگر تحمل بهانه گیری های او را ندارید چند دقیقه کوتاه بیرون بروید و وقتی کودک دست از گریه و جیغ برداشت دوباره به اتاق بازگردید. اگر شما آرامش خود را حفظ کنید او نیز سریع تر آرام می شود.
وعده یا رشوه دادن به کودک در این شرایط نتایج خوبی در پی ندارد. بنابراین فکر این چیزها را از سر بیرون کنید. تا حد امکان به بهانه گیری های بی مورد او عتنا نکنید تا خودش خسته و ساکت شود.
• حواستان باشد که شما بزرگ تر هستید
مهم نیست بهانه گیری های کودک شما چقدر طول می کشد، خواسته های غیرمنطقی او را پاسخ ندهید و به هیچ وجه با او بحث نکنید. به نگاه ها و تفکرات اطرافیان نیز خیلی بها ندهید. همه آنها روزی چنین تجربیاتی داشته اند. اگر در نتیجه بهانه گیری های کودک به او چیزهایی که می خواهید را بدهید در واقع به او می آموزید داد و فریاد کردن بهترین روش برای به دست آوردن خواسته هاست. این طرزفکر برای کودک شما در بزرگسالی ایجاد مشکل خواهد کرد. سعی کنید کودک به هیچ عنوان متوجه نشود که شما خودتان هم روی رفتارهایتان هنگام عصبانیت کنترل ندارید.
اگر بهانه گیری و کج خلقی کودک به مرحله ای رسید که شروع به کتک زدن دیگران، پرتاب وسایل یا جیغ های بی وقفه کرد، او را به مکانی امن همچون اتاق خواب خودش ببرید و به او بگویید چرا او را اینجا آورده اید (زیرا سارا را کتک زده ای) و کنار او بمانید تا آرام شود.
اگر در مکان عمومی هستید و کودک کج خلقی هایش را آغاز کرد سریعا آنجا را ترک کنید تا فرزندان آرام شود.
• عشق خود را به کودک ابراز کنید
هنگامی که کودک آرام است و می توانید با او صحبت کنید، او را در آغوش بگیرید و بگویید چقدر دوستش دارید. این رفتار برای کودک آموزنده است و می تواند با آرامش بیشتر در مورد کج خلقی های خود صحبت کند.
• بعدا در مورد مساله پیش آمده صحبت کنید
هگامی که کودک آرام شد در مورد اتفاق های پیش آمده با او صحبت کنید. صحبت کردن در مورد بهانه گیری ها کودک بسیار ساده است. شما متوجه خواهید شد مشکل کودک شما چیست. کمک کنید تا بتواند احساسات خود را در غالب کلمات بیان کند. به طور مثال، به او بگویید: «تو خیلی عصبانی بودی چون غذا آن چیزی نبود که می خواستی.» به او اجازه دهید متوجه شود صحبت کردن در مورد ناراحتی ها نتیجه بهتری دارد. با خنده بگویید: «ببخشید من تو رو درک نکردم. الان که جیغ نمی کشی متوجه شده ام چه می خواستی.
• زمان دادن به کودک
بسته به فرزند خود، هرچند وقت یکبار از ترفند زمان دادن استفاده کنید. این راهکار را از 18 ماهگی آغاز کنید. با این ترفند شاید کودک بتواند خودش تا حدی بهانه گیری هایش را کنترل کند. زمان دادن به کودکان به ویژه زمانی که کج خلقی کودکان بالاست و دیگر روش ها پاسخگو نیستند، جواب می دهد. کودک را در مکانی ساکت و خسته کننده برای مدت زمان کوتاهی (یک دقیقه برای هر سال از عمرش) بگذارید. این مساله کمک می کند تا کودک خودش را آرام کند.
به او توضیح دهید که چه کاری می کنید: به زمان می دهم تا آرام شوی و مامان در آنجا منتظر توست. در ضمن، به او توضیح دهید که این تنبیه نیست. اگر کودک نخواست در آن مکان بماند با قدرت اما نه بداخلاقانه او را در مکان موردنظر نگه دارید.
دنبال کار خود بروید. اگر جای او امن است به هیچ وجه به او نگاه یا توجه نکنید و بگذارید با خودش کنار بیاید
• از موقعیت هایی که برای کودک ناخوشایند است دوری کنید
مراقب باشید خیلی در موقعیت هایی که باعث ناراحتی کودک می شود، قرار نگیرید. به طور مثال، اگر او هنگام گرسنگی عصبانی می شود و شروع به بهانه گیری می کند حتما میان وعده های کوچکی در کیف خود داشته باشید. اگر هنگام غروب بهانه گیر و عصبی می شود، سعی کنید خریدهای خود را ابتدای روز انجام دهید.
اگر
با تغییر فعالیت ها مشکل دارد حتما پیش از هر تغییری به او مساله را گوشزد کنید.
به طور مثال، اگر قصد دارید تا نیم ساعت دیگر زمین بازی را به مقصد خانه ترک کنید
حتما این مساله را با در میان بگذارید. اجازه دهید از این تصمیم آگاه شود.
اگر
متوجه شدید الان است که بهانه گیری های کودک آغاز شود، بلافاصله حواس او را پرت
کنید: اسباب بازی به او بدهید،
مکانش را عوض کنید، شکلک های خنده دار در بیاورید یا توجه او را به پرنده در حال پرواز جلب کنید.
کودک در این سنین مستقل بودن را می آموزد بنابراین تا حد امکان به او حق انتخاب بدهید. البته نه اینکه از او بپرسید می خواهد همه وقت خود را چگونه سپری کند. بگویید: «هویج یا ذرت می خواهی؟» به جای اینکه بگویید: «ذرت هایت را بخور!» به او احساس کنترل داشتن بر اوضاع را منتقل کنید.
• کنترل خود را از دست ندهید
بهانه گیری کودکان واقعا آزار دهنده است. علاوه بر جیغ زدن و غرغر کردن شاید کودک لگدپراکنی کند یا پاهایش را به زمین بکوبد، اشیا را به اطراف پرت کند، دیگران را کتک بزند یا حتی نفس خود را حبس کند تا کبود شود. تحمل و کنترل این رفتارها واقعا طاقت فرسا است اما والدین باید مطمئن باشند که حبس نفس تا مرحله کبودی نیز نوعی بهانه گیری و کج خلقی کودکانه است.
هنگامی که کودک در حال جیغ و داد کردن است به حرف ها و دلیل های شما گوش نمی دهد و با حالتی منفی به فریادها و تهدیدهای شما پاسخ می دهد. هرچه بیشتر سر او داد بزنید که آرام تر شود، او با صدای بلندتری جیغ می زند. در این مواقع شاید بهترین کار این است که کنار او بنشینید و چیزی نگویید. به طور کلی، بودن در کنار کودک هنگام بدرفتاری هایش روش خوبی است. کودکان خودشان هم از خشمی که دامن آنها را گرفته است می ترسند و بودن شما در کنار آنها موجب آرامششان می شود.
اگر تحمل بهانه گیری های او را ندارید چند دقیقه کوتاه بیرون بروید و وقتی کودک دست از گریه و جیغ برداشت دوباره به اتاق بازگردید. اگر شما آرامش خود را حفظ کنید او نیز سریع تر آرام می شود.
وعده یا رشوه دادن به کودک در این شرایط نتایج خوبی در پی ندارد. بنابراین فکر این چیزها را از سر بیرون کنید. تا حد امکان به بهانه گیری های بی مورد او عتنا نکنید تا خودش خسته و ساکت شود.
• حواستان باشد که شما بزرگ تر هستید
مهم نیست بهانه گیری های کودک شما چقدر طول می کشد، خواسته های غیرمنطقی او را پاسخ ندهید و به هیچ وجه با او بحث نکنید. به نگاه ها و تفکرات اطرافیان نیز خیلی بها ندهید. همه آنها روزی چنین تجربیاتی داشته اند. اگر در نتیجه بهانه گیری های کودک به او چیزهایی که می خواهید را بدهید در واقع به او می آموزید داد و فریاد کردن بهترین روش برای به دست آوردن خواسته هاست. این طرزفکر برای کودک شما در بزرگسالی ایجاد مشکل خواهد کرد. سعی کنید کودک به هیچ عنوان متوجه نشود که شما خودتان هم روی رفتارهایتان هنگام عصبانیت کنترل ندارید.
اگر بهانه گیری و کج خلقی کودک به مرحله ای رسید که شروع به کتک زدن دیگران، پرتاب وسایل یا جیغ های بی وقفه کرد، او را به مکانی امن همچون اتاق خواب خودش ببرید و به او بگویید چرا او را اینجا آورده اید (زیرا سارا را کتک زده ای) و کنار او بمانید تا آرام شود.
اگر در مکان عمومی هستید و کودک کج خلقی هایش را آغاز کرد سریعا آنجا را ترک کنید تا فرزندان آرام شود.
• عشق خود را به کودک ابراز کنید
هنگامی که کودک آرام است و می توانید با او صحبت کنید، او را در آغوش بگیرید و بگویید چقدر دوستش دارید. این رفتار برای کودک آموزنده است و می تواند با آرامش بیشتر در مورد کج خلقی های خود صحبت کند.
• بعدا در مورد مساله پیش آمده صحبت کنید
هگامی که کودک آرام شد در مورد اتفاق های پیش آمده با او صحبت کنید. صحبت کردن در مورد بهانه گیری ها کودک بسیار ساده است. شما متوجه خواهید شد مشکل کودک شما چیست. کمک کنید تا بتواند احساسات خود را در غالب کلمات بیان کند. به طور مثال، به او بگویید: «تو خیلی عصبانی بودی چون غذا آن چیزی نبود که می خواستی.» به او اجازه دهید متوجه شود صحبت کردن در مورد ناراحتی ها نتیجه بهتری دارد. با خنده بگویید: «ببخشید من تو رو درک نکردم. الان که جیغ نمی کشی متوجه شده ام چه می خواستی.توجه کنید که چقدر از کلمه «نه» استفاده می کنید. اگر زیاد از آن استفاده می کنید در واقع شرایط را برای خود و کودکتان پر اضطراب و سخت می کنید. سعی کنید این مساله را کنترل کنید.
• مراقب نشانه های اضطراب زیاد باشید
شاید بهانه گیری های روزانه برای کودکان امری طبیعی باشد اما باید مراقب مشکلات احتمالی هم باشید. هر گونه تنش و استرسی که در خانه وجود دارد می تواند در بیشتر شدن کج خلقی و بهانه گیری های کودک تاثیر بگذارد.
اگر کودک به طور مدام بهانه گیر است و به خود یا دیگران آسیب می رساند حتما از یک متخصص کمک بگیرید. پزشک یا مشاور کودک می تواند شما را با هر گونه تغییر رفتاری در کودک آشنا کند و این جلسات به شما یاد می دهند چگونه رفتارهای آینده کودک را پیش بینی و رفتار کنید.
سعی کنید در خانه خود این طرز فکر را القا کنید که تمیز بودن خانه احساس بسیار خوبی به انسان می دهد. اگرکودک از جمع کردن وسایلش خودداری کرد، خودتان آنها را جمع کنید و بگویید: «به نظرت این طوری بهتر نیست؟
وقتی همه چیز مرتب و سرجای خودش است آدم احساس بهتری دارد.»
1 - تاکید بر اینکه تمیزی و نظم احساس خوبی به انسان می دهد
مشکل بیشتر والدین این است که کودکان آنها غذا یا اسباب بازی های خود را روی زمین پرت و پخش می کنند. گاهی کودکان این کار را می کنند تا صبر والدین خود را بسنجند و ببینند چه زمانی کاسه صبر شما لبریز می شود.
زمانی که شما آرام تر و صبورتر واکنش نشان دهید جذابیت این کار نیز برای کودک از بین می رود. مثلا وقتی با آرامش به کودک خود می گویید: «اکنون زمان تمیزکاری است » بیشتر جواب می دهد تا زمانی که فریاد می زنید.
سعی کنید در خانه خود این طرز فکر را القا کنید که تمیز بودن خانه احساس بسیار خوبی به انسان می دهد. اگرکودک از جمع کردن وسایلش خودداری کرد، خودتان آنها را جمع کنید و بگویید: «به نظرت این طوری بهتر نیست؟ وقتی همه چیز مرتب و سرجای خودش است آدم احساس بهتری دارد.» این مکالمه در وجود کودک تاثیر می گذارد و باور می کند منظم بودن مساوی است با داشتن احساس خوب.
با تکرار این نوع آرامش ها و تلقین کردن ها کودک به تدریج می آموزد بدون اینکه شما چیزی بگویید خودش همه وسایل اضافه را جمع کند. این مساله برای هر دوی مادر و فرزند مفید است. کودک نظم را یاد می گیرد و بخشی از کارهای مادر نیز کم می شود.
2 - زمان تمیزکاری را شاد و سرگرم کننده کنید
اینکه روند تمیز کردن را به سرگرمی مفرح برای کودک تبدیل کنید بسیار مهم است. به طور مثال، هنگام مرتب کردن اطراف خانه آواز بخوانید. یا کارهای خود را در غالب شعر و آواز بیان کنید. این مساله باعث تحریک کودک به مشارکت در این کار می شود.
می توانید جمع کردن اسباب بازی ها از روی زمین را به یک بازی سرگم کننده تبدیل کنید. به طور مثال، بگویید هر چیزی که سرجای خودش نیست مثل کردوکودیل بزرگی است که باید سریعا به خانه اش فرستاد. یا مثلا، به هم ریختگی همچون آتش است و برای خاموش کردن آن باید وسایل را سرجای خود گذاشت.
برای کودکان بزرگ تر، می توانید از بازی اینکه چه کسی می تواند وسایل خودش را زودتر سرجایش بگذارد، استفاده کنید. از اینکه همه کارها را با سختی خودتان به تنهایی انجام دهید و همزمان غر هم بزنید، پرهیز کنید. اگر شما یا کودکتان شروع به اعتراض و شکایت کردید، سریعا آن را به یک بازی یا سرگرمی تغییر دهید.
3 - تمیز کردن پیش از انجام کارهای جدید
این عادت را در خانه خود به وجود بیاورید که پیش از انجام هر نوع بازی جدید باید وسایل بازی قبلی را جمع کرد. ابتدا شاید کودکان در برابر این قانون جدید واکنش منفی نشان دهند اما پس از مدتی متوجه می شوند اگر همکاری کنند، سریع تر می توانند بازی کنند. برای رسیدن به این هدف، باید به کودک خود گوشزد کنید تا زمانی که همه وسایل سرجای خود قرار نگیرند از بازی خبری نیست. این کار به مرور به یک عادت تبدیل می شود و کودک خودش به طور خودکار وسایل را پس از هر بازی جمع می کند. کودک باید وسایل کوچک که برایش سنگین نیستند را جمع کند و وظیفه جمع کردن وسایل بزرگ و سنگین به عهده والدین است.
4 - کارها را کش ندهید و سریع انجام دهید
برخی از افراد ذاتا کند هستند و برای انجام کارهای ساده زمان زیادی صرف می کنند. به طور مثال، هنگام گذاشتن مجله سرجای خودش، حواسشان به مقاله ای پرت می شود و کار اصلی خود را فراموش می کنند. این مساله نوعی وقت تلف کردن بیهوده است. باید سعی کنید در کارهای خود سرعت عمل داشته باشید و با شادی آن را انجام دهید. به طور مثال، برای مرتب کردن هر اتاق 5 تا 10 دقیقه بیشتر زمان نگذارید.
5 - کمال گرا نباشید
یکی از بزرگ ترین دشمنان تمیز ماندن خانه، کمال گرایی است. اگر فکر کنید همه چیز باید دقیقا در جای خودش قرار بگیرد، این مساله کمی ترسناک و دوست نداشتنی است و کمتر پیش می آید. به خود و فرزند خود یادآوری کنید مرتب بودن عادی هم به اندازه خود مورد قبول است. کار تمیز کاری را با سرگرمی همراه کنید تا کسل کننده نباشد.
وقتی کودک کوچکی در خانه زندگی می کند اینکه همه جا تمیز باشد کار دشواری است و لازم نیست همه کارها را در یک زمان انجام داد. این کار همچون دوش گرفتن است، شما فقط یکبار در عمر خود برای همیشه دوش نمی گیرید. پس لازم نیست یکبار همه جا را برق بیندازید.
6 - کارگروهی کلید اصلی کار است
نوشتن و تعیین مسوولیت های هر فرد تاکتیک مفیدی است. اما گاهی انسانیت نیز در این میان مطرح می شود. به طور مثال، هنگامی که کودک برای انجام کارهای خود تقاضای کمک می کند، عموما او را مجبور می کنیم تا خودش کارهایش را انجام دهد و با قاطعیت تمام می گوییم: «این کار توست! باید خودت به تنهایی انجام دهی».
اما گاهی کودک در انجام کارهایش به کمک نیاز دارد و نباید این کمک را از او دریغ کرد زیرا به طور ناخواسته کودک را از انجام کارهای روزانه می ترسانیم. هنگامی که آنها درخواست کمک می کنند و ما با آغوش باز آن را می پذیریم و کمک می کنیم، کودک درس های مفیدی می آموزد: کودک یاد می گیرد با لبخندی به دیگران کمک کند. متوجه می شود کمک خواستن از دیگران اشکالی ندارد. در ضمن یاد می گیرد بدون انتظار به دیگران کمک کند. برعکس این قضیه هم خوب است. از کودک خود برای انجام کارها کمک بگیرید.
مجله شهرزاد: او کوچکترین عضو جمعی است که باقی اعضایش، وارد چهارمین دهه زندگیشان شدهاند. فرزند آرام شما که هنوز سنش دو رقمی هم نشده، به محض ورود به چنین جمعی، آدمی دیگر میشود. تمام رفتارهایی که همیشه در مقابلش منع میکردید را از خود بروز میدهد و دوست دارد به تکتک مهمانها و تمامی وسایل صاحب خانه، صدمه بزند. اما چرا فرزند همیشه مودب و آرام شما، در مهمانی به یک غول کوچولو تبدیل میشود و هرکار میکنید، نمیتوانید مانعش شوید؟ علم روانشناسی میگوید، گاهی بچهها، نیاز به جلب توجه دارند اما این نیاز را، همیشه با تقاضای مستقیم توجه از والدین طلب نمیکنند. نشان دادن رفتارهای مخربی که واکنش دیگران را در پی دارد هم یکی از راههایی است که بچهها از طریق آن، نیاز به مورد توجه قرار گرفتن را بیان میکنند.
خودتان مقصرید
اگر والدین در خانه رفتارهای سختگیرانهای داشته باشند و به کودکشان اجازه حرکت و کودکی کردن ندهند، احتمالا فرزندشان در حضور دیگران به راههای مخربی برای جلب توجه متوسل میشود. جیغ زدن، تخریب کردن، رفتارهایی که حتی برای خود والدین هم عجیب هستند، همه از کودکانی سر میزنند که به خاطر سختگیریهای والدینشان، در خانه محدود هستند و در حضور دیگران، میخواهند همه محدودیتها را از بین ببرند و رفتار والدینشان را تلافی کنند. معمولا والدین خیلی جدی، توجهی به نیاز فرزندشان به جلب توجه نشان نمیدهند و با محروم کردن آنها از توجه، باعث ایجاد واکنشهایی از طرف فرزندشان میشوند. بچهها هم با دیدن بیتوجهی دیگران نسبت به این نیاز، چنین رفتارهایی را بروز میدهند و عمدا کاری میکنند که همه نگاهها به سمت آنها خیره شود.
مشخص کردن جایزه قبل از انجام یک کار، یعنی باج دادن و باج دادن گرهای از مشکلات رفتاری کودکان باز نمیکند. اما اگر والدین بعد از آنکه فرزندشان رفتار درست را نشان داد، بدون وعده قبلی به او پاداش بدهند، میتوانند رفتارهای خوب را در او تقویت کنند. مطمئن باشید که او بعد از دریافت پاداش پیشبینی نشده به خاطر رفتارهای خوبش، دیگر انگیزهای برای نشان دادن رفتارهای مخرب پیدا نخواهد کرد.
کار از کجا خراب شده؟
با این مشکل بچهها هم مثل هر مشکل دیگری باید برخورد کرد. «پیدا کردن ریشه مشکل» اولین کاری است که والدین باید انجام دهند. اول باید مشخص شود که چرا کودک این کار را انجام میدهد. والدین باید از خود بپرسند چرا بچه این کارها را میکند؟ آیا او را به زور آوردهاند و فرزندشان با حضور در این جمع مضطرب میشود؟ آیا رابطه خوبی با اهالی آن مهمانی ندارند؟ آیا قبل از مهمانی، با او دعوا و کج خلقی شده است؟ در این صورت احتمالا او با نشان دادن این واکنشهای عصبی، به دنبال تلافی است.
چند ساعت آزادی
شاید در روزهایی که کودک با والدینش تنهاست، به دلیل اینکه میداند هر کسی مشغول کار خودش است، با خود بازی میکند و رفتار مخربی را نشان نمیدهد. اما زمانی که مهمان میآید یا او با خانوادهاش به جمعی غریبه وارد میشود، در حضور دیگران مقررات را رعایت نمیکند، چرا که میداند والدین هم در حضور دیگران با او برخورد همیشگی را نمیکنند. او این شرایط را به عنوان فرصتی برای استقلال و نشان دادن اینکه من هم میتوانم کاری بکنم، تلقی میکند. فضای مهمانی، برای او فضای لجبازی است. معمولا این بچهها یاد گرفتهاند که پدر و مادر در حضور دیگران واکنشهای همیشگی را نشان نمی دهند. چنین کودکی تنها به دنبال جلب نگاه والدین است. برای او مهم نیست که این نگاه همراه با خشم باشد یا مهربانی. او حتی به جلب توجه منفی هم راضی است و از اینکه آدمها، حتی برای نصیحت یا دعوا کردن سراغش میآیند و با او حرف میزنند، لذت میبرد.
خانوادهها باید برای رشد و پرورش فرزندانشان به دو متخصص مراجعه کنند. یکی پزشک کودک و دیگری روانشناس کودک. خوشبختانه امروزه همه بچهها، پزشک کودک خود را دارند و اگر والدین با انتخاب یک مشاور، از فرزندشان مراقبت کنند، با مشاوره و دریافت توصیههای ساده، دیگر نگران تقویت رفتارهای اشتباه در فرزندشان نخواهند بود
هم جدی، هم مهربان
بعد از ریشهیابی مشکل و برطرف کردن دلیل اصلی، والدین باید برای اصلاح این عادت که در کودک ریشه دوانده، تلاش کنند. آنها باید دایرهای از رفتار قاطعانه و مهربان را در نظر بگیرند و بر اساس آن عمل کنند. در این شرایط نه باید به کودک باج داد و نه باید با سختگیری بیش از حد، این تصور را در او ایجاد کرد که دیگر کسی دوستش ندارد. یادتان نرود که تحقیر کودک به خاطر اشتباهاتش، عزت نفس او را پایین میآورد و به شکلی اغراق شده، این احساس را در او ایجاد میکند که دیگر جایی در دل دیگران ندارد. اگر بچهها گمان کنند به عنوان «بچه بد» دیده میشوند، انگیزهشان را برای «بچه خوب» بودن از دست میدهند.
دوست کوچولویتان باشید
والدین نباید آنقدر خشن باشند که بچه بترسد و مشکلش را بیان نکند. بچههایی که از والدین خجالت میکشند، قدرت ابراز وجود در مقابل آنها را ندارند و بنابراین در موقعیتی که آدمهای دیگر هستند، رفتار دیگری را نشان میدهند. اگر پدر و مادرها در برقراری ارتباط با فرزندشان موفق باشند، به چنین مشکلاتی برنخواهند خورد. چراکه بچهها از مرجع قدرتشان حساب میبرند و اگر آن مرجع بتواند رفتار درست را نشان بدهد، میتواند همیشه شاهد رفتارهای درست فرزندش باشد.
تنبیه ممنوع
بچهها با دیدن توجه بزرگترها شرطی میشوند و رفتارشان را تکرار میکنند. پس اگر کودکی کار اشتباهی میکند، نباید بیشتر به آن توجه کرد، بلکه با کمتوجهی باید به او ثابت کرد که این راه مناسبی برای جلب توجه نیست. تنبیه اولین گزینهای است که این والدین ناکام برای تغییر رفتارهای فرزندشان به آن متوسل میشوند. اما این والدین نمیدانند که همین تنبیه جدی و برخورد سختگیرانه، یکی از دلایل تکرار این رفتارهای مخرب است و در واقع میتواند این رفتارها را در کودکان تقویت کند. ترس مضاعف به تقویت رفتار در بچهها منجر میشود. اگر والدین او را تهدید کنند و بگویند که در صورت انجام این کار تنبیه میشوی، باید انتظار دیدن دوباره آن رفتار را داشته باشند.
نگذارید دیگران او را تربیت کنند
گاهی والدین تمام تلاششان را برای نشان دادن واکنش درست به اشتباهات بچهها انجام میدهند، اما ناآگاهی اطرافیان و دخالتهایشان، کنترل شرایط را برایشان دشوار میکند. اما نباید فراموش کرد که کنترل رفتارهای دیگران، به تسلط والدین بستگی دارد. آنها میتوانند با حرف یا رفتار به دیگران بگویند که حق مداخله در نظام تربیتی آنها را ندارند و همراه با احترام، برایشان توضیح دهند که فرزندشان به چه دلیلی این رفتار را نشان میدهد و بهترین واکنش به کارهای او چیست.
اخطار قبلی ندهید
گاهی حساسیت والدین به این رفتارها دامن میزند. آنها به خاطر نگرانیهای خودشان، قبل از آنکه اتفاقی بیفتد بچه را از بعضی از کارها منع میکنند و میگویند مبادا فلان کار را انجام دهی. اما کودکی که از این طریق به حساسیت والدینش پی برده، مخصوصا آن کار را میکند. کودک بر اساس رفتار پدر و مادرش، باید فرض را بر این بگیرد که امکان بروز رفتارهای مخرب در مهمانی وجود ندارد. اما اگر والدین از قبل به او اخطار دهند و بگویند حق انجام چنین رفتاری را نداری، ذهن کودک به محض ورود به جمع، به سمت آن رفتار میرود.
تنهایی را از او بگیرید
گاهی بچهها برای جلب توجه والدین نیازی را بیان میکنند. برای مثال بدون آنکه گرسنه باشند غذا میخواهند یا مرتب به دستشویی میروند. والدین باید بدانند که چرا فرزندشان سراغ چنین رفتاری میرود. شاید در جمع شلوغ بزرگترها، او به دنبال یک همبازی است. پس پدر یا مادر میتوانند با فهمیدن این نیاز، با بچه بازی کنند. آنها نباید انتظار داشته باشند که در این شرایط فرزندشان مثل یک بزرگسال برخورد کند و در جمعی که هیچ سرگرمیای برایش وجود ندارد، ساعتها آرام و بیصدا بنشیند. شاید بهتر باشد والدین با نمایش یک فیلم کارتونی یا آوردن اسباببازیهایی که کودک با آنها سرگرم میشود، فضای مهمانی را برای او هم دلپذیر کنند، تا دیگر فرزندشان برای جلب توجه آنها، به این رفتارهای جایگزین دست نزند.
مجله شهرزاد: او کوچکترین عضو جمعی است که باقی اعضایش، وارد چهارمین دهه زندگیشان شدهاند. فرزند آرام شما که هنوز سنش دو رقمی هم نشده، به محض ورود به چنین جمعی، آدمی دیگر میشود. تمام رفتارهایی که همیشه در مقابلش منع میکردید را از خود بروز میدهد و دوست دارد به تکتک مهمانها و تمامی وسایل صاحب خانه، صدمه بزند. اما چرا فرزند همیشه مودب و آرام شما، در مهمانی به یک غول کوچولو تبدیل میشود و هرکار میکنید، نمیتوانید مانعش شوید؟ علم روانشناسی میگوید، گاهی بچهها، نیاز به جلب توجه دارند اما این نیاز را، همیشه با تقاضای مستقیم توجه از والدین طلب نمیکنند. نشان دادن رفتارهای مخربی که واکنش دیگران را در پی دارد هم یکی از راههایی است که بچهها از طریق آن، نیاز به مورد توجه قرار گرفتن را بیان میکنند.
خودتان مقصرید
اگر والدین در خانه رفتارهای سختگیرانهای داشته باشند و به کودکشان اجازه حرکت و کودکی کردن ندهند، احتمالا فرزندشان در حضور دیگران به راههای مخربی برای جلب توجه متوسل میشود. جیغ زدن، تخریب کردن، رفتارهایی که حتی برای خود والدین هم عجیب هستند، همه از کودکانی سر میزنند که به خاطر سختگیریهای والدینشان، در خانه محدود هستند و در حضور دیگران، میخواهند همه محدودیتها را از بین ببرند و رفتار والدینشان را تلافی کنند. معمولا والدین خیلی جدی، توجهی به نیاز فرزندشان به جلب توجه نشان نمیدهند و با محروم کردن آنها از توجه، باعث ایجاد واکنشهایی از طرف فرزندشان میشوند. بچهها هم با دیدن بیتوجهی دیگران نسبت به این نیاز، چنین رفتارهایی را بروز میدهند و عمدا کاری میکنند که همه نگاهها به سمت آنها خیره شود.
مشخص کردن جایزه قبل از انجام یک کار، یعنی باج دادن و باج دادن گرهای از مشکلات رفتاری کودکان باز نمیکند. اما اگر والدین بعد از آنکه فرزندشان رفتار درست را نشان داد، بدون وعده قبلی به او پاداش بدهند، میتوانند رفتارهای خوب را در او تقویت کنند. مطمئن باشید که او بعد از دریافت پاداش پیشبینی نشده به خاطر رفتارهای خوبش، دیگر انگیزهای برای نشان دادن رفتارهای مخرب پیدا نخواهد کرد.
کار از کجا خراب شده؟
با این مشکل بچهها هم مثل هر مشکل دیگری باید برخورد کرد. «پیدا کردن ریشه مشکل» اولین کاری است که والدین باید انجام دهند. اول باید مشخص شود که چرا کودک این کار را انجام میدهد. والدین باید از خود بپرسند چرا بچه این کارها را میکند؟ آیا او را به زور آوردهاند و فرزندشان با حضور در این جمع مضطرب میشود؟ آیا رابطه خوبی با اهالی آن مهمانی ندارند؟ آیا قبل از مهمانی، با او دعوا و کج خلقی شده است؟ در این صورت احتمالا او با نشان دادن این واکنشهای عصبی، به دنبال تلافی است.
چند ساعت آزادی
شاید در روزهایی که کودک با والدینش تنهاست، به دلیل اینکه میداند هر کسی مشغول کار خودش است، با خود بازی میکند و رفتار مخربی را نشان نمیدهد. اما زمانی که مهمان میآید یا او با خانوادهاش به جمعی غریبه وارد میشود، در حضور دیگران مقررات را رعایت نمیکند، چرا که میداند والدین هم در حضور دیگران با او برخورد همیشگی را نمیکنند. او این شرایط را به عنوان فرصتی برای استقلال و نشان دادن اینکه من هم میتوانم کاری بکنم، تلقی میکند. فضای مهمانی، برای او فضای لجبازی است. معمولا این بچهها یاد گرفتهاند که پدر و مادر در حضور دیگران واکنشهای همیشگی را نشان نمی دهند. چنین کودکی تنها به دنبال جلب نگاه والدین است. برای او مهم نیست که این نگاه همراه با خشم باشد یا مهربانی. او حتی به جلب توجه منفی هم راضی است و از اینکه آدمها، حتی برای نصیحت یا دعوا کردن سراغش میآیند و با او حرف میزنند، لذت میبرد.
خانوادهها باید برای رشد و پرورش فرزندانشان به دو متخصص مراجعه کنند. یکی پزشک کودک و دیگری روانشناس کودک. خوشبختانه امروزه همه بچهها، پزشک کودک خود را دارند و اگر والدین با انتخاب یک مشاور، از فرزندشان مراقبت کنند، با مشاوره و دریافت توصیههای ساده، دیگر نگران تقویت رفتارهای اشتباه در فرزندشان نخواهند بود
هم جدی، هم مهربان
بعد از ریشهیابی مشکل و برطرف کردن دلیل اصلی، والدین باید برای اصلاح این عادت که در کودک ریشه دوانده، تلاش کنند. آنها باید دایرهای از رفتار قاطعانه و مهربان را در نظر بگیرند و بر اساس آن عمل کنند. در این شرایط نه باید به کودک باج داد و نه باید با سختگیری بیش از حد، این تصور را در او ایجاد کرد که دیگر کسی دوستش ندارد. یادتان نرود که تحقیر کودک به خاطر اشتباهاتش، عزت نفس او را پایین میآورد و به شکلی اغراق شده، این احساس را در او ایجاد میکند که دیگر جایی در دل دیگران ندارد. اگر بچهها گمان کنند به عنوان «بچه بد» دیده میشوند، انگیزهشان را برای «بچه خوب» بودن از دست میدهند.
دوست کوچولویتان باشید
والدین نباید آنقدر خشن باشند که بچه بترسد و مشکلش را بیان نکند. بچههایی که از والدین خجالت میکشند، قدرت ابراز وجود در مقابل آنها را ندارند و بنابراین در موقعیتی که آدمهای دیگر هستند، رفتار دیگری را نشان میدهند. اگر پدر و مادرها در برقراری ارتباط با فرزندشان موفق باشند، به چنین مشکلاتی برنخواهند خورد. چراکه بچهها از مرجع قدرتشان حساب میبرند و اگر آن مرجع بتواند رفتار درست را نشان بدهد، میتواند همیشه شاهد رفتارهای درست فرزندش باشد.
تنبیه ممنوع
بچهها با دیدن توجه بزرگترها شرطی میشوند و رفتارشان را تکرار میکنند. پس اگر کودکی کار اشتباهی میکند، نباید بیشتر به آن توجه کرد، بلکه با کمتوجهی باید به او ثابت کرد که این راه مناسبی برای جلب توجه نیست. تنبیه اولین گزینهای است که این والدین ناکام برای تغییر رفتارهای فرزندشان به آن متوسل میشوند. اما این والدین نمیدانند که همین تنبیه جدی و برخورد سختگیرانه، یکی از دلایل تکرار این رفتارهای مخرب است و در واقع میتواند این رفتارها را در کودکان تقویت کند. ترس مضاعف به تقویت رفتار در بچهها منجر میشود. اگر والدین او را تهدید کنند و بگویند که در صورت انجام این کار تنبیه میشوی، باید انتظار دیدن دوباره آن رفتار را داشته باشند.
نگذارید دیگران او را تربیت کنند
گاهی والدین تمام تلاششان را برای نشان دادن واکنش درست به اشتباهات بچهها انجام میدهند، اما ناآگاهی اطرافیان و دخالتهایشان، کنترل شرایط را برایشان دشوار میکند. اما نباید فراموش کرد که کنترل رفتارهای دیگران، به تسلط والدین بستگی دارد. آنها میتوانند با حرف یا رفتار به دیگران بگویند که حق مداخله در نظام تربیتی آنها را ندارند و همراه با احترام، برایشان توضیح دهند که فرزندشان به چه دلیلی این رفتار را نشان میدهد و بهترین واکنش به کارهای او چیست.
اخطار قبلی ندهید
گاهی حساسیت والدین به این رفتارها دامن میزند. آنها به خاطر نگرانیهای خودشان، قبل از آنکه اتفاقی بیفتد بچه را از بعضی از کارها منع میکنند و میگویند مبادا فلان کار را انجام دهی. اما کودکی که از این طریق به حساسیت والدینش پی برده، مخصوصا آن کار را میکند. کودک بر اساس رفتار پدر و مادرش، باید فرض را بر این بگیرد که امکان بروز رفتارهای مخرب در مهمانی وجود ندارد. اما اگر والدین از قبل به او اخطار دهند و بگویند حق انجام چنین رفتاری را نداری، ذهن کودک به محض ورود به جمع، به سمت آن رفتار میرود.
تنهایی را از او بگیرید
گاهی بچهها برای جلب توجه والدین نیازی را بیان میکنند. برای مثال بدون آنکه گرسنه باشند غذا میخواهند یا مرتب به دستشویی میروند. والدین باید بدانند که چرا فرزندشان سراغ چنین رفتاری میرود. شاید در جمع شلوغ بزرگترها، او به دنبال یک همبازی است. پس پدر یا مادر میتوانند با فهمیدن این نیاز، با بچه بازی کنند. آنها نباید انتظار داشته باشند که در این شرایط فرزندشان مثل یک بزرگسال برخورد کند و در جمعی که هیچ سرگرمیای برایش وجود ندارد، ساعتها آرام و بیصدا بنشیند. شاید بهتر باشد والدین با نمایش یک فیلم کارتونی یا آوردن اسباببازیهایی که کودک با آنها سرگرم میشود، فضای مهمانی را برای او هم دلپذیر کنند، تا دیگر فرزندشان برای جلب توجه آنها، به این رفتارهای جایگزین دست نزند.
برای حمام کردن نوزاد به ترتیب زیر عمل کنید :
1 - ابتدا سر نوزاد را بر روی دست تان تکیه داده و کتف او را به خوبی بچسبید و خیلی آرام او را از قسمت پاها وارد آب درون تشت کنید. با کمک دست آزادتان، صورت او را با آب بشویید (برای شستن صورت نوزاد، نیازی به صابون نیست).
2 - با کمک لیف نرم و صابونی شده، روی سینه ، زیر بغل ، شکم و دست ها و پاهای کودک را بشویید.
3 - برای شستن سر نوزاد، در حالی که پشت سر او را به قسمت ساق دست تان تکیه داده اید، ران او را خوب و مطمئن بچسبید و سپس دست دیگرتان را به شامپوی مخصوص بچه آغشته کرده و با حرکات ملایم و دایره ای شکل سر او را شستشو دهید. برای آبکشی هم، سر نوزاد را کمی به عقب برده و آب را به آرامی از جلوی سر به سمت عقب سر بریزید تا آب وارد چشم ها و بینی و گوش او نشود.
4 - برای شستشوی قسمت پشت و کمر، نوزاد را به پشت برگردانید و در حالی که سینه او را به روی ساق دست تان تکیه داده اید، زیر بغل او را بگیرید و با دست دیگر به آرامی لیف را روی پشت و کمرش بکشید.
5 - همان طور که کودک را به خوبی گرفته اید، او را آبکشی کنید. سپس کودک را بر روی حوله ای که قبلا به همین منظور پهن کرده اید، قرار داده و حوله را دور بدن او بپیچید.
6 - زیر بغل، زیر گردن و لا به لای تاخوردگی های پوست بدن نوزاد را به خوبی خشک کنید و لباس بپوشانید. مرطوب ماندن لابلای پوست باعث بروز عفونت قارچی می شود.
7 - در فصل گرما، بعد از حمام کردن و خشک کردن نوزاد، اجازه دهید چند دقیقه ای آزاد و بدون لباس دست و پا بزند.
نکات مهم برای حمام کودکان نوپا
_
هرگز
کودک نوپایتان را، حتی برای یک دقیقه، به حال خود تنها نگذارید. کودکان میتوانند
در کمتر از 2 سانتیمتر آب غرق شوند.
_ تمام وسایلی را که برای حمام مورد نیاز است ( صابون، حوله
و غیره ) از قبل آماده کنید. اگر زنگ در یا تلفن به صدا در آمد و احساس
کردید باید به آن پاسخ دهید، کودکتان را در حوله ای پیچیده و او را با خود ببرید.
_ کودک نوپای خود را در داخل وان یا طشتی که هنوز به داخل آن آب می ریزد، قرار ندهید ( دمای آب ممکن است تغییر کند یا آب خیلی عمیق شود ).
_ وان حمام را ایمن کنید. وان های حمام بسیار لیز هستند، بنابراین وان خود را برای ایمنی بیشتر به کف پوش حمام ( rubber bath mat ) مجهز کنید. استفاده از پوششی نرم برای شیر آب میتواند کودکتان را از ضربات دردناک محافظت کند. همچنین، مطمئن شوید که درهایی که از شیشه های متحرک کشویی ساخته شده اند، دارای شیشه های بی خطر باشند.
_ آب حمام را به اندازه مناسب گرم کنید (90 تا 100 درجه فارنهایت ). نوزاد یا کودکتان نسبت به شما معمولا آب خنکتری را ترجیح دهند.
_ وان را زیاد از آب پر نکنید؛ هیچ وقت برای کودکان نوپا و کودکان بزرگ تر سطح آب نباید بالاتر از کمرشان برود.
_ برای کودکانی که می توانند بنشینند، استفاده از درپوشِ راه آب در کف حمام یا وان ممکن است کار شما را راحت تر کند اما این کار نباید به شما احساس امنیت کاذب بدهد چرا که هیچ چیزی نمی تواند جایگزین مواظبت لحظه به لحظه شما از کودکتان شود.
_ به کودکتان یاد دهید که در وان بنشیند نه اینکه بایستد.
_ صابون، شامپو و حمام کف می تواند پوست کودکتان را خشک کند و حتی موجب شود که جوش بزند بنابراین هر چه کمتر از آنها استفاده کنید. این مواد همچنین ممکن است موجب سوزش در مجاری ادراری شوند که به نوبه خود ممکن است خطر عفونت در مجاری ادراری را افزایش دهد.
_ به منظور اجتناب از ماندن فرزندتان به مدت طولانی در آب پر از کف صابون که برایش سوزناک است، زمان بازی را در اول حمام قرار دهید و صابون و شامپو را برای آخر کار بگذارید.
_ آبگرم کن خود را بر روی 120 درجه فارنهایت قرار دهید. کودک در صورتی که در آبی با دمای 150 درجه فارنهایت قرار بگیرد، تنها در عرض دو ثانیه به سوختگی درجه 3 دچار می شود و اگر دمای آب 140 درجه فارنهایت باشد 5 ثانیه برای این نوع سوختگی کافی است.
_ به فرزندتان اجازه ندهید به شیر آب دست بزند. حتی اگر در این سن نتواند شیر آب را باز و بسته کند، ممکن است بالاخره به انجام این کار موفق شود و صدماتی جدی به خود واردکند ( بهتر است کودکتان را طوری در وان قرار دهید که پشتش به شیر آب باشد )
برترین ها: کودکان از همان روز نخست تولد مشتاق اتفاق های اطراف خود هستند. مغز کودک همه تصاویر و صحبت ها را ثبت و ذخیره می کند و بازی کردن کمک می کند تا بتواند تکه های پازل را کنار هم بچیند.
برای بازی با کودکان تازه متولد شده باید مسایلی را در نظر داشته باشید: به طور مثال، تکرار برای آنها بسیار جذاب است. بسیاری از بازی ها ابتدا برای آنها مفهومی ندارد اما اگر تلاش خود را ادامه دهید کودک به مرور یاد می گیرد که به بازی های شما بخندد.
مدت زمان توجه و تمرکز کودکان متفاوت است و به سن، دما و حالات روحی آنها بستگی دارد. گاهی کودکان از یک بازی تا 20 دقیقه لذت می برند و گاهی مجبور هستید بازی را هر 5 دقیقه یکبار تغییر دهید. با واکنش های کودک متوجه می شوید که آیا بازی را دوست دارد یا خیر. این واکنش ها شامل لبخند یا خندیدن است. اما اگر به اطراف نگاه یا گریه کند و از شما روی بر گرداند، باید بازی خود را عوض کنید.
اگر کودک در طول بازی گریه کرد ناامید نشوید. به فعالیت های آرامش بخش همچون بغل کردن، نگاه کردن به عکس های کتاب ها، خواندن آوازهای آرام یا شیر دادن روی بیاورید.
به این نکته توجه داشته باشید کودکان در برابر برخی از بازی ها که برای سن آنها مناسب تشخیص داده شده است، واکنش خوبی نشان نمی دهند یا حتی فعالیت های لازم را انجام نمی دهند. این مساله باعث وحشت شما نشود.
لازم نیست فکر کنید مثلا کودک هنوز نمی تواند چیزی در دست بگیرد یا شاید ایراد و مریضی خاصی داشته باشد.
این
مسله کاملا عادی است. شاید کودک شما رشد ضعیفی دارد و دیرتر از موعد فعالیت
های لازم را نجام می دهد.
صفر تا سه ماهه
نوزادان در این سن همیشه خواب و درازکشیده هستند و ما فقط منتظر گریه آنها هستیم. آیا با این نوزادها می توان بازی کرد؟
برای بازی با این کودکان باید احساسات آنها را مورد توجه قرار دهید: لمس، بینایی (فقط فاصله نزدیک را می بینند)، بویایی و شنوایی (چشایی اکنون مد نظر ما نیست). در انتهای سه ماهه نخست تولد، نوزاد به تدریج تلاش می کند تا وسایل مختلف را با دست بگیرد و شیفته صدا، بو و بافت هستند.
باید توجه داشته باشید شاید نوزاد شما خیلی دیر یا اصلا به کارهای شما واکنش نشان ندهد. باید صبور باشید. با صبوری منتظر واکنش او بمانید.
رقصیدن
بعدازظهرها
که نوزاد تاحدی بداخلاق و ترشرو می شود هیچ کاری به اندازه رقصیدن با او، او را
شاد نمی کند.
موسیقی شاد بگذارید و نوزاد را بغل کنید و با هم برقصید. شاید ابتدا کودک به چپ یا راست خم شود اما مطمئن باشید از بالا و پایین پریدن های آرام لذت خواهد برد.
البته حتما مراقب گردن نوزاد کوچک باشید و سعی کنید خیلی تکان نخورد. اگر خسته شدید، کودک را زمین بگذارید و به تنهایی برقصید.
بالا و پایین پریدن های پرهیجان یا تکان دادن دست ها برای نوزاد جالب است.
نمایش وسایل مختلف به کودک
بیشتر زمان بازی شما با نوزادان کوچک به نمایش وسایل مختلف صرف می شود. همه وسایل خانه که سمی، برقی یا خطرناک نیستند را می توان برای معرفی به کودک انتخاب کرد. نوزادان قاشق، همزن دستی، کتاب و مجله های عکس دار، بطری و قوطی های رنگی آب میوه و شامپو و ... را خیلی دوست دارند.
برای بازی با نوزادان صفر تا سه ماهه می توانید وسایل مختلف را اطراف خود جمع کنید. سپس همچون یک جادوگر یکی از آنها را بیرون بیاورید و به کودک نمایش دهید و با زبان کودکانه و با هیجان نام وسیله را ذکر کنید. وسیله را باید در فاصله 30 سانتیمتری صورت کودک نگهدارید تا بتواند آن را تشخیص دهد زیرا دید کودک هنوز تکمیل نشده است.
از نوزادان دو و سه ماهه نباید انتظار داشته باشید کتاب را درک کنند و از آن لذت ببرند. اما کتاب و مجلات رنگی و عکسدار برای آنها جالب است. نوزادها به شنیدن داستان کتاب تمایلی ندارند و هنگامی که چند ماه بزرگ تر شدند کتاب را از دست شما می گیرند و آن را می بندند. این کارها همه باعث پرورش کودک می شوند. کودکان از نگاه کردن به کتاب و لم دادن در آغوش شما لذت می برند اما به داستان آن تمایلی ندارند.
سفر به کمد مادر
به عنوان یک سرگرمی، نوزاد را بغل کنید و داخل کمد لباس های خود بروید. لباس های روشن، ابریشمی، سوئیشرت های پشمی، شلوارهای جین یا پیراهن های حریر خود را به او نشان دهید. پارچه های لطیف و نرم را روی پوست صورت، دست و پای کودک بکشید. لباس های پرزدار را روی زمین بگذارید و کودک را روی آنها قرار دهید.
پس از چند ماه کودک تمایل خواهد داشت تا به وسایل مهره دار، زینت دار و گلدوزی شده نیز دست بزند. اما اکنون او فقط به این لباس ها و پارچه ها نگاه می کند.
ببین بالای سر من چیست؟
می توانید با ساده ترین وسایل اطراف خانه خود سرگرم شوید. در پایین چند نمونه از آنها را ذکر کرده ایم:
• تکه ای روبان، پارچه یا نخ ضخیم را به یک قاشق چوبی گره بزنید و آن را در مقابل صورت کودک جلو و عقب ببرید.
• روسری نرم و نازکی را به طور مرتب در هوا حرکت دهید و روی سر کودک بگذارید.
• وسیله ای همچون یویو درست
کنید و جلوی صورت کودک بالا و پایین ببرید و هنگامی که پایین آمد بگوید: «دالی،
دالی».
حتما
توجه داشته باشید که نخ، روبان یا نوارهای پارچه ای را در دسترس نوزاد رها نکنید.
ممکن است آن را در دهان بگذارد یا دور گردن او پیچیده شود.
آواز خواندن
شاید صدای بدی داشته باشید اما نوزاد متوجه آن نمی شود. در این سن می توانید با صدای بلند برای نوزاد خود آوازهای اپرایی بخوانید. کودک از هر چه بخوانید خوشش خواهد آمد. برخی از کودکان از آواز خواندن به همراه حرکات بدن خوششان می آید.
شاید ابتدا احساس احمق بودن به شما دست دهد اما با دیدن توجه و خوشحالی کودک خود، شما هم احساس خوب پیدا می کنید. سعی کنید در آوازهایی که می خوانید نام کودک را نیز صدا کنید. آوازهای خود را با صداهای کارتوونی، خنده دار یا حیوانات ترکیب کنید تا هیجان انگیزتر شود.
آواز خود را با صدای کوتاه شروع کنید و به تدریج صدا را بالا ببرید. هنگام آواز خواندن می توانید برای جلب توجه بیشتر از عروسک های انگشتی هم کمک بگیرید.
کودک پرخاشگر شاید از لحاظ ظاهری با همه کودکان دیگر مدرسه تفاوت خاصی نداشته باشد ولی تهدید کردن، هل دادن، لگد زدن و کتک کاری با همشاگردی ها باعث میشود حد اقل هفتهای یکبار پدر و مادرش مجبور شوند به مدرسه بروند و شکایات معلمان و همشاگردیها را بشنوند.
پرخاشگری و رفتارهای تهاجمی کودکان که حتی میتواند منجر به آسیب به همشاگردیها شود هم در پسران و هم در دختران مشاهده میشود، اگر چه در دختران نسبت به پسران این پرخاشگری کمتر فیزیکی است و با آسیب جسمانی کمتری همراه است.
اما در هر حال جدای از آسیبهای اخلاقی و اجتماعی دیگری که خشونت برای او به همراه میآورد، اغلب پرخاشگری باعث حذف آنها از جمع میشود که این امر نیز مسائل اجتماعی دیگری نیز به دنبال خواهد داشت.
چرا کودک پرخاشگر میشود؟
خشونت کودک بستگی به عوامل زیادی دارد و صرفا نمیتوان تقصیر اصلی این مشکل را متوجه یک عامل کرد. عوامل ارثی، محیطی و زیست شناختی و نیز عوامل هورمونی تاثیرات پیچیدهای دارند که هر کدام میتوانند منجر به بروز رفتارهای پرخاشگرانه شوند. اما در این میان خانواده میتواند با نقش موثر خود، موجبات آرامش و کنترل خشم و یا تشدید خشونت کودک شود.
یکی از عوامل مهم بروز خشونت در کودکان الگو سازی است. کودکان تمایل دارند از افرادی که دوستشان دارند الگوبرداری رفتاری کنند. به همین علت در سنین خردسالی از پدر یا مادر و در سنین بالاتر از هنرپیشههای تلویزیون و یا امثال آنها الگو میگیرند و طبیعی است که الگوهای خشن، کودک را به تقلید خشونت دعوت میکند.
فراموش نکنید نحوه صحبت و رفتار والدین با یکدیگر آیینه تمام نمای رفتارهای کودک شماست.
استفاده نابجا و نامناسب از تشویق و تنبیه نیز از عواملی است که موجب تقویت خشم و پرخاشگری کودک میشود. در این میان خوشحالی و خندیدن والدین پس از مشاهده کوچکترین جرقههای خشونت در کودک پاداشی برای ادامه و تقویت آن محسوب میشود.
هیچگاه در اتاق کودک تلویزیون نگذارید و زمان تماشای برنامههای تلویزیون را کاهش دهید، زیرا تلویزیون جدای از اثرات ذهنی که بر کودک دارد او را از برنامههایی مانند ورزش، کتاب خواندن و... باز میدارد و تفکر خلاق را محدود میکند.
امروزه کودکان بیشتر از گذشته، نیاز دارند تا در مورد مهارت های اولیه پولی آموزش ببینند، اما آموزش مباحث پولی به کودکان، در صورتی که خود والدین در این زمینه آموزشی ندیده باشند، کار بسیار سختی است. به همان میزان که شناخت در مورد اینکه والدین چه کارهایی را باید در آموزش مهارت های پولی به کودکان انجام دهند، انجام ندادن یکسری کارها نیز بسیار اهمیت دارد.
اگر شما هر یک از اشتباهات زیر را مرتکب شوید، ممکن است آینده پولی و مالی کودکان خود را تغییر دهید. پس بهتر است این ۸ اشتباه را به دقت مطالعه کنید و حداقل دقایقی به آنها فکر کنید، مطمئن باشید، نتایج آن برای خانواده شما بسیار گرانبها خواهد بود.
● صحبت کردن به صورت منفی در مورد پول
مطمئنا برای شما بارها اتفاق افتاده است که به کودکان خود گفته اید: «این خیلی گران است و ما نمی توانیم آن را تهیه کنیم» یا اینکه که « تو فکر می کنی من دستگاه پول سازی دارم». این عبارات، بار منفی زیادی در ذهن کودکان در مورد پول ایجاد خواهد کرد، حتی اگر این شرایط واقعا برای شما وجود داشته باشد و شما صادقانه آن را بیان کنید، این نوع برخورد باعث خواهد شد که یک نگاه منفی در ذهن کودک شما نسبت به پول و مباحث مالی ایجاد شود. شاید اولین و کمترین تاثیر بر روی آنها این است که فکر کنند آنها نیز نمی توانند هزینه های زندگی خود را در آینده تامین کنند. این باعث می شود آنها دچار استرس و نگرانی در مورد وضعیت مالی خود شوند و این احساس تا پایان زندگی همراه آنها خواهد بود. به جای اینگونه رفتار کردن، شما می توانید به آنها بگویید: «آن چیز خاص را در این هفته یا ماه نمی توانید خریداری کنید. باید برای به دست آوردن پول و خرید آن فکر کنیم، تو هم می توانی راهی پیشنهاد کنی»، یا اینکه به آنها بگویید: «تو می توانی آن را داشته باشی، اما باید از پول خودت آن را تهیه کنی». این جملات حداقل تاثیری که بر روی کودک شما خواهد گذاشت این است که با خودش می گوید: «هر چند من اکنون نمی توانم آن چیز را از طریق والدین خود تهیه کنم، اما تلاش خواهم کرد تا در آینده خودم آن را خریداری کنم». این از طرفی یک نقطه شروع برای ایجاد حس مسوولیت پذیری پولی و مالی در کودکان خواهد بود و از طرف دیگر او یاد می گیرد که می تواند با تلاش و برنامه ریزی به آنچه می خواهد برسد.
● دچار شدن به بیماری ولخرجی
از کودکان بخواهید خوب فکر کنند که آیا آن چیزی را که می خواهند بخرند، ارزش از دست دادن پولشان را دارد یا خیر؟ این یک سوال اساسی در آموزش مباحث پولی به کودکان است که باید در ذهن آنها نهادینه گردد. اگر یک کودک ۵ ساله از شما ۱۰۰۰ تومان دریافت کند و ۱۰۰۰ تومان هم خرج کند، در واقع تمام پولش را تمام کند، زمانی که او به سن ۱۰ یا ۱۵ سالگی و حتی ۲۰ سالگی نیز برسد، باز هم تمامی مبلغ پول نزد خود را خرج خواهد کرد. این رفتار خرج کردن تمامی پول، تا بزرگسالی به صورت یک عادت همیشگی در کودکان خواهد ماند و فاجعه از همین جا شروع می شود.
در واقع آنها به بیماری ولخرجی دچار شده اند، که اگر در دوران کودکی آن را مداوا نکنیم، در بزرگسالی دیگر خیلی دیر خواهد شد.
این قانون را فراموش نکنید که اگر شما روزی یک میلیون تومان درآمد داشته باشید و تمامی آن را خرج کنید، باز هم فردی فقیر خواهید بود. ثروتمند شدن به مبلغ پولی که شما به دست می آورید ربطی ندارد، بلکه به میزان پولی است که نگه می دارید و سرمایه گذاری می کنید.
این رفتار و عادت اشتباه می تواند آینده کودک شما را دگرگون کند. به آنها توضیح دهید که وقتی در یک فروشگاه مشغول خرید هستند، در واقع مالکیت پول خود را به فروشنده انتقال داده اند.
● پرداخت بدون حساب پول به کودکان
پرداخت پول چه به صورت پول توجیبی یا هر گونه پول دیگر به کودکان، بدون حساب و کتاب، عملی بسیار مضر و خطرناک از لحاظ مولفه های اساسی آموزش مباحث پولی به کودکان است. پرداخت پول بدون زحمت به کودکان باعث ایجاد توقع و حس طلبکاری در آنها خواهد شد، که این حالت می تواند برای زندگی مالی آینده شان بسیار خطرناک باشد.
مطمئنا شما این جمله را از کودکان خود بارها شنیده اید: «پدر یا مادر، شما باید به من پول بدهید!». همانطور که می دانیم خود شما نیز باید برای به دست آوردن پول و کسب درآمد، تلاش کنید، پس بهتر است این واقعیت هر چند تلخ را به کودکانتان نیز هر چه زودتر آموزش دهید.
در حال حاضر بیشتر کودکان مفهوم و معنای کسب درآمد را متوجه نمی شوند و این به خاطر وجود رفتارهای اشتباه والدین در گذشته بوده است. وقتی به کودکان پول بدون حساب و یا پول مجانی می دهید، آنها قدر پول را نمی دانند. در عوض اگر برای بدست آوردن پول تلاش کنند و دچار تحمل و سختی شوند، در این صورت پول خود را بهتر مدیریت خواهند کرد. این یک روش موثر در آموزش های مقدماتی ارزش پول به کودکان است. بهتر است به آنها یاد بدهید که هیچ چیزی در این دنیا مجانی و رایگان به دست نمی آید و برای به دست آوردن هر چیزی باید کار و تلاشی انجام شود. این درس را هر چه زودتر کودکان آموزش ببینند، بهتر خواهد بود.
● صحبت نکردن با کودکان درمورد پول
از صحبت کردن در مورد پول و نیاز های مالی کودکان فرار نکنید. بهتر است از همان دوران کودکی و مرحله به مرحله، آموزش های لازم را در مورد پول به آنها انتقال دهید، و کودکان عادت های مالی را در یک فرآیند بلندمدت بیاموزند. این بهتر است تا اینکه در دوران نوجوانی و جوانی از آنها بخواهید عادت های بد پولی خود را اصلاح کنند، چون از بین بردن عادت های بد، کاری بسیار سخت و طاقت فرسا خواهد بود.
بهتر است قبل از اینکه کودکان شما به شناخت کاملی در مهارت های پولی برسند، شما پایه های محکم و استواری را در اندیشه مالی آنها ایجاد کنید.
در نتیجه آنها برای مواجه شدن با شرایط سخت اقتصادی که در زندگی آینده آنها وجود خواهد داشت، آماده می شوند.
● توجه نکردن به ارزش حساب بانکی کودکان
به کودکان این قانون طلایی در مورد پس انداز را بگویید که با پس انداز کردن پول، در واقع پولشان را به خودشان پرداخت کرده اند. در اکثر نقاط دنیا، مردم بیشتر از درآمد خود، خرج می کنند، در کشور ما نیز در سال های گذشته با شرایط موجود اقتصادی، این مساله به یک امر طبیعی تبدیل شده است. لذا در آینده تمامی خانواده های که دچار این وضعیت خواهند بود، دیگر پولی برای دوران بازنشستگی و از کارافتادگی خود نخواهند داشت، این نقطه بحرانی و شاید پایانی در سیکل زندگی اقتصادی خانواده ها خواهد بود. در حال حاضر خیلی از مردم سعی می کنند که با بانک ها، ارتباط خود را حفظ کنند، لذا درآمد خود را در حساب بانکی قرار می دهند و هر گاه که به پول نیاز داشتند، با مراجعه به بانک و حساب خود، هزینه هایشان را پرداخت خواهند کرد. هرچند ممکن است در نگاهی ظاهری به این کار، افراد، فکر کنند که بردن پول در بانک و سپس خرج کردن آن از طریق سیستم بانک، کاری بیهوده و اضافی باشد، اما همانطور که می دانیم امروز سود حساب های بانکی به صورت روزشمار است و هر مقدار که شما در بانک پول بیشتری پس انداز کنید و از خرج کردن پول خود صرف نظر کنید، پول و سود بیشتری نصیب شما خواهد شد. با پیوند دادن کودکان به حساب های بانکی، نه تنها آنها از این امتیاز برخوردار خواهند شد، بلکه آنها به پس انداز کردن بیشتر پول خود تشویق می شوند. باید به آنها بفهمانید که هر چند ممکن است با پس انداز امروز خود، در خرج کردن پول با محدودیت بیشتری مواجه شوند، اما در آینده به نتایج مالی بسیار ارزشمندی دست پیدا خواهند کرد. البته امروزه با شرایط فعلی اقتصاد کشور ما باید در کنار تشویق کودکان به پس انداز کردن، مبحث مهم تورم و کاهش ارزش پول را نیز به آنها آموزش دهیم.
● عدم توجه به آموزش اخلاق و مسئولیت کاری در کودکان
امروزه کودکان دچار بیماری رفتاری پرتوقعی اقتصادی از والدین خود شده اند، که از آن به عنوان کودک سالاری نیز نام برده می شود. شاید در حوزه امور پولی و مالی خانواده ها، این یکی از بزرگترین معضلاتی باشد که والدین در مورد کودکان خود با آن مواجه هستند. اخلاق و مسئولیت کاری یک ویژگی نیست که به صورت ارثی از والدین به کودکان انتقال یابد. ما باید به کودکان آموزش دهیم که در جوامع امروزی برای به دست آوردن یک اسباب بازی فکری، وسیله ورزشی و حتی خوراکی های خاص که آنها دوست دارند، باید زحمت بکشند و کار کنند. شما هر چه زودتر اخلاق و مسوولیت کاری را به کودکان آموزش دهید، آنها زودتر به وضعیت با ثبات پولی خواهند رسید. خیلی از والدین می گویند که کودکان آنها تنبل هستند و در کارهای منزل نیز کمکی نمی کنند. در این شرایط بهترین کار، اجبار کردن آنها در انجام دادن کارهای شخصی خودشان است. اگر کودکان امروز در انجام کار های منزل به شما کمکی نکنند، ولی از حمایت مالی شما برخوردار باشند، در آینده با مشکلات بسیاری روبرو خواهید شد. پس سعی کنید از همان کودکی ارزش کار کردن و داشتن روحیه کاری را به آنها آموزش دهید.
● ایجاد حس عدم اعتماد به نفس مالی در کودکان
امروزه کودکان در خانواده ها از عدم آموزش های مالی ابتدایی رنج می برند. آنها نمی دانند که چگونه باید پول به دست آورند و به چه صورت آن پول را خرج کنند. حتی دیگر نمی دانند که چه چیزی می خواهند و در واقع دچار یک سردرگمی مالی و اقتصادی شده اند. در به وجود آمدن اینچنین شرایطی، والدین نقش تعیین کننده ای دارند. با قرار گرفتن کودکان در این برزخ پولی و مالی، والدین سریعا عکس العمل نشان می دهند و بار مالی زندگی کودکان را خود بر عهده می گیرند. این نقطه آغاز مسیری اشتباه خواهد بود که زندگی پولی کودکان را در آینده تهدید جدی خواهد کرد. در واقع کودکان ناخواسته می آموزند و عادت خواهند کرد که پدر و مادر بار اصلی و فشار زندگی را تحمل می کنند و متاسفانه این حالت حتی زمانی که آنها ازدواج می کنند، نیز ادامه خواهد داشت.
اکنون در کشور ما کم نیستند پدران و مادرانی که پس از ازدواج بچه های خود، هنوز هزینه های مالی زندگی مشترک آنها را تامین می کنند.
شاید ساده ترین راه حل از بین بردن این معضل در محدوده اقتصاد یک خانواده، فراهم کردن آموزش های لازم پولی و مالی به فرزندان از همان دوران کودکی باشد. شما به عنوان والدین مسئول هستید که روش های کسب درآمد، ایجاد و پیدا کردن شغل و دیگر موارد مربوطه را به آنها آموزش دهید. در غیر اینصورت شما با فرزندانی مواجه خواهید شد که حتی نمی توانند از پس ابتدایی ترین کارها و وظایف خود برآیند. مطمئنا در این شرایط بیشترین صدمه ابتدا به زندگی شما و سپس کودک شما وارد خواهد شد.
● عدم آموزش سرمایه گذاری و کسب سود به کودکان
سرمایه گذاری برای کودکان یک مفهوم بسیار ضروری است. آنها به خاطر دور بودن از این واژه، توجهی نیز به آن ندارند. شاید به خاطر اینکه به لحاظ مالی، همیشه به پدر و مادر خود وابسته هستند، اصلا در مورد سرمایه گذاری نیز فکر نمی کنند. در واقع آنها فکر می کنند که سرمایه گذاری یک کار بزرگ و فقط مخصوص بزرگسالان است. شما باید این تفکر را از بین ببرید. باید به آنها آموزش دهید که با مبالغ ناچیز هم می توان وارد عرصه سرمایه گذاری و کسب سود شد. با یک برنامه ریزی منظم و سرمایه گذاری های پیوسته، می توان به سود های پیوسته و البته روزافزون نیز رسید. این مهارت را باید به آنها انتقال دهید و در این راه اجازه دهید آنها اشتباه نیز داشته باشند. با شروع سرمایه گذاری توسط کودکان، آنها فرایند پول سازی را به خوبی فرامی گیرند و علاوه بر این، مفهوم و معنای بازنشستگی نیز برای آنها به صورت شفافی مشخص خواهد شد. آنها می فهمند که زمان محدودی برای ایجاد شرایطی مناسب مالی در زندگی دارند و باید از کوچک ترین فرصت ها، بیشترین استفاده را ببرند. تحقیقات نشان می دهد که شما با یک دستمزد ناچیز هم می توانید میلیونر شوید، اما باید کار را خیلی زود و در دوران کودکی و نوجوانی شروع کرده باشید. به راستی اگر توجه به مسائل مالی اینقدر مهم است، و می تواند در موفقیت مالی کودکان نقش بسزایی داشته باشد، چرا ما این آموزش ها را در کودکستان ها و مهدکودک ها به بچه ها انتقال نمی دهیم؟ آلبرت انیشتین در مورد اهمیت سرمایه گذاری و کسب سود می گوید: «به نظر من هشتمین عجایب دنیا سود مرکب است». سعی کنید مفهوم سود مرکب را به کودکان هر چه زودتر آموزش دهید. به آنها بگویید سود مرکب مانند یک سیب بر روی شاخه درخت است که در دل خود دانه های زیادی دارد. تمامی این عادات برگشت پذیر هستند، پس سعی کنید هر چه زودتر این رفتار ها را اصلاح کرده و مدیریت صحیح و خوب پول را به طور مستمر به کودکان آموزش دهید. نباید از اهمیت و ارزش پول در زندگی کودکان خود غافل شویم.
● عدم توجه به آموزش اخلاق و مسئولیت کاری در کودکان
امروزه کودکان دچار بیماری رفتاری پرتوقعی اقتصادی از والدین خود شده اند، که از آن به عنوان کودک سالاری نیز نام برده می شود. شاید در حوزه امور پولی و مالی خانواده ها، این یکی از بزرگترین معضلاتی باشد که والدین در مورد کودکان خود با آن مواجه هستند. اخلاق و مسئولیت کاری یک ویژگی نیست که به صورت ارثی از والدین به کودکان انتقال یابد. ما باید به کودکان آموزش دهیم که در جوامع امروزی برای به دست آوردن یک اسباب بازی فکری، وسیله ورزشی و حتی خوراکی های خاص که آنها دوست دارند، باید زحمت بکشند و کار کنند. شما هر چه زودتر اخلاق و مسوولیت کاری را به کودکان آموزش دهید، آنها زودتر به وضعیت با ثبات پولی خواهند رسید. خیلی از والدین می گویند که کودکان آنها تنبل هستند و در کارهای منزل نیز کمکی نمی کنند. در این شرایط بهترین کار، اجبار کردن آنها در انجام دادن کارهای شخصی خودشان است. اگر کودکان امروز در انجام کار های منزل به شما کمکی نکنند، ولی از حمایت مالی شما برخوردار باشند، در آینده با مشکلات بسیاری روبرو خواهید شد. پس سعی کنید از همان کودکی ارزش کار کردن و داشتن روحیه کاری را به آنها آموزش دهید.
خرید پوشاک برای کودکان، کلا یک پدیده است؛ هم می تواند لذت بخش باشد و هم دردسرآفرین ! لذت بخش چون یک سری کالاهای جدید و نو وارد چرخه پوشاک فرزندتان می شوند که می توانند کلی انرژی بخش باشند. از جایی دردسرآفرین می شوند که با بی اطلاعی خرید کنیم و مجبور شویم گاهی تا چندین بار برای تعویض لباس به مراکز خرید مراجعه کنیم و یا حتی اینکه وقتی لباس را مورد استفاده قرار می دهیم با سایز، رنگ و یا دیگر المان های آن مشکل داشته باشیم. از این شماره با ما همرا باشید تا نکاتی ضروری خرید پوشاک کودک را با هم بررسی کنیم تا این مسائل را به حداقل برسانیم
1. قبل از هر چیز، بهتر است هنگام خرید لباس و کفش برای کودکان، سایز مناسب را برای آنها انتخاب کنیدمطمئن شوید این سایزها، بر اساس واقعیت است، نه حدس و گمان؛ این مساله باعث میشود، لباس اندازه را انتخاب کنید و مجبور نشوید دوباره، به مغازه برگردید.
2. تاحدامکان فرزند زیر سه سال خود را برای خرید لباس و کفش، همراه خود نبرید. این کار موجب می شود که هنگام خرید، نتوانید لباسهای مناسب و هماهنگ با هم را انتخاب کنید. زمانی که کودک را برای خرید، همراه خود میبرید، معمولا چیزی را میخرید که او میخواهد.
3. میتوانید زمان خرید برای فرزندتان را با زمان حراجهای فصلی تنظیم کنید تا بتوانید با پول کمتر، لباس و کفش بیشتر و بهتری برای او تهیه کنید. حتی میتوانید با کمی هوشیاری، لباس سال آینده فرزندتان را هم تهیه کنید و با این کار، به اقتصاد خانواده، کمک بیشتری بکنید.
4. روزهای اولیه حراج را از دست ندهید و به محض شروع حراج، اقدام به خرید کنید چون در غیر این صورت، انتخابهای شما، بسیار محدود خواهند شد
5. یادتان باشد که چند هفته قبل از نوروز، برای خرید اقدام کنید تا هم پول کمتری صرف کرده باشید و هم انرژی کمتری! اگر همه با هم برای خرید بروند، سودجویان به فکر میافتند کالاهایی با قیمت بالا و کیفیت پایین وارد بازار کنند و اینطوری سر شما را کلاه بگذارند.
6. اگر فرزندتان دوره خردسالی را پشت سر گذاشته، سعی کنید بدون حضور خودش، برایش لباس یا کفش نخرید؛ چون ممکن است در انتخاب رنگ مناسب با چهره فرزندتان یا قد و سایز لباس و حتی هماهنگ کردن لباسهایشان با هم، دچار اشتباه شوید.
پاپوش کودکانه
چهطور سایز جوراب فرزندمان را پیدا کنیم؟
جورابها میتوانند زیبایی لباس کودکان را دوچندان کنند. معمولا سایز جوراب بچهها، متناسب با سایز کفش و سن آنها اندازهگیری میشود. جورابها، هم برای دختر و هم برای پسر، رنگها، مدلها و طرحهای گوناگونی دارند. در واقع، اندازهگیری سایز جوراب، بسیار متفاوت و سختتر از سایز کفش کودکان است. سایز جورابها، بر اساس طول پا مشخص میشود، اما سایز کفشها، بر اساس طول کفش مشخص میشود. بنابراین به این دو نکته، قبل از خرید جوراب برای کودکتان، حتما توجه کنید.
راهکار:
1. سایز کفش و سن کودک را مشخص کنید.
2. سایز جوراب کودکان، بر اساس سن و سایز کفش آنها تعیین میشود. کودکان بین صفر تا 9 ماه که سایز کفششان تا سایز 20 است، از سایزهای کودکانه استفاده میکنند. کودکان بین 9 ماه تا دو سال که سایز کفششان بیشتر از 20 است، از جورابهایی استفاده میکنند که برای کودکانی که تازه، راه افتادهاند، تهیه میشود. کودکان بین دو تا چهار سال، از جورابهای کودکانه سایز کوچک استفاده میکنند و زمانی که، بین چهار تا هشت سال هستند، باید از جورابهای سایز متوسط استفاده کنند.
3. سایز جوراب کودکان بزرگتر نیز بر اساس سایز کفششان و روی آنها درج میشود.
برگرفته از سایت برترین ها
با نزدیک شدن به اولین روز ماه مهر و فصل بازگشایی مدارس، پدر و مادرها سعی در آماده کردن فرزندانشان برای فرستادنشان به مدرسه اند. محیطی که مسلما از جهات مختلف با محیط خانه تفاوت هایی دارد ...
همه ما از اولین باری که مدرسه رفتیم خاطراتی داریم. بعضی از ما با علاقه پا به مدرسه گذاشتهایم و بعضی دیگر با نگرانی و ترس از جدا شدن از خانوادهمان!
شاید به همین علت است که تلاش میکنیم برای فرزندانمان از این روز خاطرهای خوش به جا بماند. بعضی متخصصان معتقدند اگر کودک آماده رفتن به مدرسه باشد، نه تنها با علاقه پا به مدرسه میگذارد بلکه از این روز و روزهای دیگر مدرسه خاطرهای خوش برایش به جا خواهد ماند. ممکن است بپرسید از کجا بفهمیم کودکمان آماده مدرسه رفتن است؟ و برای آماده شدنش چه کنیم؟ این موضوعی است که در این مقاله تقدیم شما دوستان خواهد شد.
نه تنها مدرسه بلکه قدم گذاشتن در هر مکان جدیدی میتواند برای انسان اضطراب آور باشد. اگر بعد از یک یا چندروز کودک از مدرسه رفتن لذت ببرد، ممکن است دیگر ترسی از آن نداشته باشد اما اگر از آن لذت نبرد به احتمال زیاد احساس طردشدگی خواهد کرد و دوری از والدین برایش بیشتر از قبل نگران کننده و ترس آور خواهد شد. با آماده ساختن کامل کودک برای مدرسه، میتوانید بیشترین شانس ممکن را برای لذت بردن از مدرسه به او بدهید. در ضمن برای اینکه کودک شما از وقتی که در مدرسه میگذراند سود ببرد، باید مهارتهای پایهای معینی را قبلاً به دست آورده باشد.
متخصصان معتقدند داشتن گروهی از مهارتها میتواند کودک را برای ورود به مدرسه آماده کند.
مهارتهایی که شما باید سعی کنید کودکتان قبل از ورود به مدرسه آنها را به دست آورد بدین شرح است:
مدرسه یک محیط اجتماعی است. بنابر این کودکی که میخواهد به مدرسه برود باید یک سری مهارتهای اجتماعی را داشته باشد مثلا لازم است بتواند در کارهای کوچک منزل کمک کند و وظایف ساده را به انجام برساند. این کودک توانایی مشارکت را دارد. هنگام بازی با گروه کوچکی از دوستانش کاملاً احساس راحتی میکند. میتواند کارهای شخصی خود مثل شستن و خشک کردن دستهایش را انجام دهد. وقتی یک فعالیت جدید پیشنهاد میشود آمادگی مشارکت در آن را دارد. وقتی به او دستورالعمل انجام کاری را میدهید با خوشحالی از آن پیروی میکند.
در ضمن کودک باید یک سری مهارتهای جسمانی را داشته باشد تا بتواند از پس کارهای شخصی خود در هر محیطی که والدینش حضور ندارند بر بیاید. مثلا لازم است از عهده بستن دکمهها، زیپها و بند کفشهایش بر آید. او باید بتواند بازیهایی که با انگشت انجام میشود انجام دهد، مثلا چیزی را با قیچی ببرد، در ضمن لازم است بتواند سایر کارهای کوچک را که نیازمند مهارت دستها است انجام دهد. مثلا بتواند یک توپ را بگیرد و پرتاب کند. بتواند با هر پا چند قدم بجهد. ( لی لی کند) بتواند دست چپ خود را از روی سر به شانه سمت راست برساند و برعکس. چنین کودکی نباید بدون دلیل بی قرار یا بی تفاوت شود.
علاوه بر مهارتهای اجتماعی و جسمی کودک باید یک سری مهارتهای ذهنی هم داشته باشد.
مثلا
بتواند راجع به واقعهای که اخیراً رخ داده است به طور قابل فهم و تا حدی روان
صحبت کند. از داستانها لذت ببرد و بتواند بدون ورجه وورجه کردن زیاد به آنها گوش
دهد. کودک باید رنگها را بشناسد و نام آنها را بداند. در ضمن باید نام خانوادگی،
نشانی و شماره تلفن منزل خود را نیز یاد بگیرد. لازم است از نظر تلفظ لغات، ادای
کلمات و ساختن جملات نسبتاً روان باشد. تعدادی شعر و آواز کودکان را حفظ کرده
باشد. کودکی که آماده مدرسه رفتن است به خواندن تمایل دارد و به کتابها و سایر
مطالب خواندنی علاقه نشان میدهد. البته اگر فقط به داستانهای مصور علاقه داشته
باشد نیز کافی است. اما باید بتواند داستانهای مورد علاقهاش را به صورت کلی به
یاد آورد.
آماده و علاقمند
ممکن است بگویید کودکتان همه این مهارتها را دارد اما علاقهای به مدرسه رفتن نشان نمیدهد.
اینجاست که نقش علاقهمند کردن شما پر رنگ میشود. البته باید بدانیم که چگونه به کودک خود کمک کنیم مدرسه را دوست داشته باشد. قسمت اعظم سالهای خردسالی کودک شما در منزل گذشته و اکثر علایق او محدود به نزدیکی یا داخل منزل است او هیچ دیدی نسبت به مدرسه ندارد مگر اینکه شما او را با مدرسه آشنا کرده باشید. یکی از راههای تشویق کودکتان به حداکثر بهره برداری از تمامی فرصتهای یادگیری موجود در مدرسه، افزایش علاقه او به خود مدرسه است.
راههای سادهای برای تقویت نگرش مثبت نسبت به مدرسه وجود دارد.
به کودک نشان دهید که مدرسه یک فرصت تازه برای شناختن دنیا و یاد گرفتن چیزهای تازه است.
البته
مدرسه به آنها این فرصت را میدهد که با دوستان تازهای هم آشنا شوند و بازیهای
تازهای یاد بگیرند. با این حال به کودک بفهمانید که مدرسه تنها جای دوست پیدا
کردن و بازی نیست. بعضی از بچهها فقط به بازی علاقه نشان میدهند. اینگونه بچهها
مدرسه را تا جایی که فقط برای بازی کردن باشد دوست دارند ولی همین که به کلاسهای
بالاتر میروند از مدرسه بدشان میآید. این کودکان لازم است که بدانند بازی در
کنار یادگیری علم در مدرسه است و نه تمام آن! این کودکان را باید از قبل با
مسئولیتهایی در حد سن و سالشان آشنا کرد. واداشتن کودک به انجام کارهای ساده،
مسئولیت دادن به او، تکیه بر بازیهای تخیلی و خلاق، و دادن تکالیف ساده یادگیری و
حافظهای به کودکتان کمک میکند مدرسه را خیلی بیشتر دوست داشته باشد و در آنجا
شکوفا شود.
خاطرات خوب بگویید
علاوه بر همه اینها نگرش خود شما به یادگیری، آموزش و مطالعه تأثیر شگرفی بر نگرش کودک شما به مدرسه، دروس مختلف و آموزگاران دارد. اگر میخواهید کودکتان از مدرسه لذت ببرد و حداکثر استفاده را از آن بکند، داشتن یک نگرش مثبت کاملاً ضروری است. اگر شما از جو احساسی مدرسه و آموزگار و نوع انضباط حاکم بر مدرسه بد گویی کرده باشید، انتظار نداشته باشید که فرزندتان به مدرسه علاقهمند شود. بنابر این اگر هم تجربه خوبی از مدرسه نداشتهاید آن را در برابر فرزندتان باز گو نکنید و یا دست کم نکات مثبت سازگاریتان را بیان کنید تا او آرامش خاطر پیدا کند. میتوانید از تجربیات خوب زمان تحصیلتان برای کودک بگویید تا از مدرسه تصویر مثبتی در ذهنش بسازد.
علاوه بر این متخصصان معتقدند آموزگارانی که با شاگردان خود رابطه خوبی دارند و از انضباط بدون تبعیض و همراه با دموکراسی استفاده میکنند، شاگردان خود را به دوست داشتن مدرسه تشویق میکنند. بنابراین اگر در انتخاب مدرسه و آموزگار فرزندتان وسواس به خرج دهید تا معلمان خوبی برای او فراهم کنید، به آماده شدن فرزندتان برای روزهای آتی کمک کرده اید.
جدایی را تمرین کنید
آمادگی جدا شدن، چه قبل از مدرسه و چه بعد از مدرسه، باید بین پدر و مادر و کودک ایجاد شود.
یعنی پدر و مادر با آموختن مهارتهایی به فرزندشان این اعتماد به نفس را در او ایجاد کنند که کودک بتواند ساعاتی دور از والدین باشد و این تجربه را کسب کند که عدم حضور یا خروج آنها از خانه برای ساعاتی، نه تنها اتفاقی ایجاد نمیکند. به همین دلیل روانشناسان توصیه میکنند که باید کودک را قبل از سنین ورود به مدرسه در زمانهایی کوتاه به مراقب جدید یا مهدکودک بسپارید یا به بهانه خرید برای مدت کوتاهی بیرون بروید تا کودک تنهایی و جدایی از مادر را تجربه کند. آنها میگویند احتمالاً رفتن به مهد کودک و آمادگی، سازگاری با مدرسه را آسانتر میکند. مسلماً کودکانی که از نظر جسمی و فکری آگاهی برای مدرسه رفتن را پیدا کردهاند نگرش مطلوبتری نسبت به مدرسه دارند تا کودکانی که هیچگونه آمادگی برای کلاسهای نخست خود ندارند. اگر تمایلی برای فرستادن کودکتان به مهد کودک ندارید، با روشهای دیگر جدایی از کودک را تمرین کنید. از طرفی، اجازه دهید تا کودک شما بداند که میفهمید چقدر سخت است که انسان از کسی که تا این حد دوستش دارد جدا شود.
خداحافظی کنید
هنگام ترک کودک او را ببوسید و نوازش کنید و با خوشرویی از او خداحافظی کنید. البته مراسم خداحافظی و ترک کودک را خیلی طولانی نکنید. بر احساسات دلسوزانه خود غلبه کنید و چند بار برنگردید اما پس از بردن کودک به مهد یا مدرسه مدتی آنجا بمانید، سپس کودک را با معلم یا دانشآموزان تنها بگذارید و به خانه برگردید. در عین حال، فراموش نکنید که دزدکی و یواشکی ترک کردن کودک بزرگترین اشتباه است.
کودک را از شرایطی که ایجاد نگرانی میکند، دور کنید و بدانید که با برخورد آرام، منطقی و خالی از ترس شما با مدرسه، کودک شما نیز با آرامش بیشتری موقعیت جدید را میپذیرد. در عین حال، یادگیری را امری شیرین و لذتبخش نشان دهید. پدر و مادری که با فراگرفتن چیزی جدید شاد و خوشحال میشوند و این شادی را در محیط خانه نشان میدهند در واقع به کودک میآموزند که یادگیری و کشف همه را خوشحال میکند و اصولا امری جذاب و خوشایند است. توجه داشته باشید که برای ایجاد عادت مطالعه در کودک هیچ چیزی موثرتر از وجود پدر و مادری نیست که در حضور و همراه با کودک مطالعه میکنند و مطالعه را امری لذتبخش نشان میدهند. با کودکانتان صحبت کنید و به صحبتهای آنها گوش دهید. برای کودک قصه بخوانید و در مورد آن به گفتوگوی دوطرفه بنشینید. با این کار مهارت کودکتان را در نشستن، گوش دادن، صحبت کردن و دقت و تمرکز افزایش میدهید.
تایم لاین راهنمای والدین دانش آموزان پیش دبستانی و اول دبستانی :
- از یک ماه تا یک هفته پیش از آغاز کار مدرسه، زمانی را به حرف زدن با کودک تان در باره ی مدرسه اختصاص دهید.
- چند ساعتی، جدایی از هم را تجربه کنید.
- داستانهایی در زمینه ی نخستین روز مدرسه، برای کودک تان بخوانید.
- برای خرید پیش از ورود به مدرسه، برنامه ریزی کنید.
- وسایلی را که کودک تان به آنها در مدرسه نیاز خواهد داشت، بخرید یا تهیه کنید.
- به کودک تان اجازه بدهید ظرف غذا، کوله پشتی و دیگر لوازم خود را برای نخستین روز مدرسه، خودش انتخاب کند.
- لوازمی را که کودک تان به آنها در خانه نیاز خواهد داشت، بخرید.
- نام کودک تان را روی همه ی لوازم او اعم از ظرف غذا، مداد و دفتر و مدادرنگی و... بنویسید یا بچسبانید. نام کودک تان را بر لباسهایی که احتمال دارد در طول روز در بیاورد و وسایلی مانند پیشانی بند، کلاه و دستکشها با برچسب بدوزید یا با جوهرهای ماندگار بنویسید.
- به کودک تان موارد امنیتی مهم را آموزش دهید و اطمینان پیدا کنید که آنها را به خوبی میفهمد و به خاطر میسپرد.
یک هفته پیش از گشایش مدرسهها :
- قوانین مدرسه را با فرزندتان بخوانید و مرور کنید.
- اطمینان حاصل کنید که همه فرمهای مدرسه کاملاند و به مدرسه تحویل داده شده اند.
- به فرزندتان بیاموزید که چگونه در کلاس درس رفتار کند و به آموزگار سلام بدهد.
- اگر کودک شما پیاده، با اتوبوس یا با سرویس به مدرسه خواهد رفت، یک بار در مسیر رفتن تا مدرسه با او همراه شوید.
- اگر مسئولان مدرسه روز یا ساعتی را برای آشنایی با مدرسه تعیین کرده اند، با کودک تان درآن روز همراهی کنید. اگر برنامهای برای آشنایی با مدرسه ترتیب داده نشده است، یک قرار بگذارید تا کودک تان با ساختمان مدرسه آشنا شود. در ضمن اگر کودک شما نیازهای ویژهای دارد، مدرسه را از این موضوع آگاه سازید و اطمینان حاصل کنید که امکانات رفاهی مطلوب تهیه شوند.
- کودک خود را هر شب اندکی زودتر به رختخواب بفرستید تا برای موقع مناسب خواب در شبهای مدرسه آماده شود.
- کودک خود را عادت دهید تا صبحها در ساعت مناسب برای رفتن به مدرسه بیدار شود.
- یکی دو روز آخر پیش از بازگشایی مدرسه را با کودکتان در خانه بگذرانید.
شب پیش از گشایش مدرسه :
- با کمک کودک روپوش مدرسه ی کودک تان را برای صبح فردا آماده کنید.
- غذایش را در ساعت مناسبی به او بدهید.
- پیش از آنکه کودک تان به خواب برود، به دقت به حرفهایش درباره ی نگرانیهای او از رفتن به مدرسه گوش کنید و به او پاسخ دهید.
- یک داستان پیش از خواب درباره ی روز اول مدرسه برای کودک بخوانید.
- بستهای کوچک از وسایل مدرسه را که میتواند در مدرسه باقی بگذارد، در کیفی برایش بگذارید.
- ناهار کودک تان را برای روز بعد بسته بندی کنید و در یخچال بگذارید.
- همه ی چیزهایی را که کودک تان با خود به مدرسه خواهد برد، در یک جا جمع کنید.
صبح روز گشایش مدرسه :
- همه ی کارهایی را که باید در آخرین دقیقهها انجام شوند، در نظر داشته باشید.
- اگرچه نمیتوانید این کار را هر روز انجام دهید، تلاش کنید کودک تان را در نخستین روز، خودتان به مدرسه ببرید و با او خداحافظی کنید.
- اجازه بدهید پیش از آنکه ترکش کنید، به محیط عادت کند. یک خداحافظی شاد داشته باشید و زمانی که اتوبوس میآید یا زنگ مدرسه را میزنند، او را بی درنگ ترک کنید.
نگرشی بر نقش بهداشت روانی و نحوه آموزش و سلامت روان معلمان
از آنجا که والدین بچه ها بهترین مدرسه از نظر سطح علمی را انتخاب می کنند تا فرزندانشان جایی تحصیل کنند که در پایان ترم، عملکرد مثبت و قابل قبولی داشته باشند، اما آیا تا به حال به بهداشت روانی کودک خود در مدرسه نیز فکر کرده اید؟ مهمترین الگو ی دانش آموزان در مدرسه معلمشان است. آیا در مورد نحوه ی آموزش و سلامت روان معلمان تحقیق کرده اید؟
معلم نقش به سزایی در بهداشت روانی دانش آموزان دارد. معلمی که بتواند با خلوص نیت به شاگردانش محبت کند و شاگردان این حس را داشته باشند که معلم شان را از محرمان خود بدانند، با این حس امنیت به راحتی به تحصیل می پردازند. اگر نحوه برخورد معلم به گونه ای باشد که شاگردان از هر طبقه و با هر بهره هوشی احساس کنند که معلم برای تک تک آنان ارزش قائل است، با تجربه چنین حسی ارزش شخصی خود را شناسایی می کنند.
اما علاوه بر تحقیق در مورد معلم فرزندتان، بهداشت روانی مسوولان مدرسه فرزندتان را نیز فراموش نکنید. علاوه بر تاثیر الگو پذیری رفتاری از مسوولان، نوع برخورد با دانش آموزان نیز میتواند سودمند و یا مخرب باشد.
محیط مدرسه از لحاظ فیزیکی هم بسیار حائز اهمیت است. شرایط محیطی مدرسه و محلی که مدرسه در آن واقع شده و امنیت ساختمان از لحاظ ضد زلزله بودن، نور و رنگ مدرسه در یادگیری و آرامش فرزندتان بسیار مهم است.
وجود مشاور در مدرسه، می تواند در سلامت روان کودکتان تاثیر بگذارد. مشاور در مدرسه با بررسی عوامل مخرب بر سلامت روان کودکان و با ارائه راه کار، باعث سالم شدن فضای روانی در مدرسه می شود. زمانی که یک مشاور در مدرسه وجود دارد، والدین نیز با اطمینان خاطر فرزندانشان را به مدرسه می فرستند.
در محیط خانواده نیز، والدین در صورتی که به تغذیه کودک اهمیت بدهند، آرامش بیشتری به کودکان خود هدیه می کنند. ورزش نیز به همین میزان در سلامت روان کودکان نقش دارد. دانش آموزانی که از لحاظ آمادگی جسمانی در وضعیت خوبی قرار دارند در تعاملات بین دوستان و هم سن های شان، قوی تر عمل می کنند و از لحاظ روانی نسبت به کسانی که به ورزش اهمیت نمی دهند، سالم ترند. طی تحقیقات صورت گرفته بین این دو گروه دانش آموزان، کسانی که ورزش می کنند، نسبت به گروه دیگر از حسادت و ستیزه جویی کمتری برخوردارند.
والدین، همیشه نگران آینده فرزندان خود هستند. شایسته است بدانیم که آینده کودکان را میتوانیم از بدو تولد، مشخص و تضمین کنیم. سالهای زیادی است که دانشمندان و محققان در دیگر کشورهای جهان، اهمیت آموزش خواندن را از زمان تولد، به والدین یادآوری میکنند. در ایران نیز حدود چهار سال است که والدین و مسوولان، به این روش، توجه بیشتری میکنند.
پروفسور «تیتزر»، محقق پرورش فکری کودکان، میگوید که کودک، از سه ماهگی که حرکات را تشخیص میدهد، قادر به یادگیری است و هر چه را میبیند و میشنود، به حافظه بلندمدت خود میسپارد. دکتر تیتزر میگوید که 90 درصد مغز انسان، تا پنج سالگی به تکامل میرسد و اگر حافظه کودکی، تا این سن، پرورش داده شود، در آینده، یادگیری سریعتری خواهد داشت.
یکی از روشهای پرورش حافظه کودکان، آموزش زبانهای مختلف است. آموزشی که در این سن داده میشود، به حافظه بلندمدت کودک سپرده شده و مانند زبان مادری خواهد بود. اگر از کودکی، کتاب، بهعنوان وسیلهای برای آموزش و بازی، مورد استفاده قرار گیرد، از نظر تربیتی، کودک به کتاب و مطالعه، علاقهمند خواهد شد.
دکتر تیتزر (Titzer)، مجموعه آموزشی نفیسی را ارایه کرده که سالهای متوالی است که در بیشترکشور های جهان مورد استفاده قرار گرفته است و بهعنوان بهترین مجموعه آموزشی زبان کودکان از سه ماه به بالا شناخته شده و هر ساله جوایز متعددی دریافت کرده است.
مجموعه آموزشی Your Baby Can Read اوریجینال که توسط دکتر تیتزر ارایه شده است، شامل تعـدادی کتاب، کارتهای کشویی، کارتهای فلش، تعدادی DVD، راهنمای والدین به فارسی و دو سال مشاوره تلفنی است. کودک، با این مجموعه، بدون نیاز به مربی، با بازی و تفریح همراه والدین، زبان انگلیسی را مانند زبان مادری یاد میگیرد.
«کوین مکآلیستر» که شب کریسمس، از برنامه سفر خانوادگی با خواهرها و برادرها و عموزادهها جا میماند، قهرمان روزهای کودکی من بود. همیشه دلم میخواست برای چند ساعت هم که شده، مثل کوین، فرمانروای مطلق خانه باشم. حالا، مادر یک ووروجک سه ساله هستم و تصور تنها گذاشتناش در خانه، حتی برای چند دقیقه، پشتم را میلرزاند.
اولویت شماره یک ما در زندگی،مراقبت از فرزندمان است، ولی گاهی مجبوریم برای رفتن به سر کار، مراسم یا حتی رفتن تا سوپر مارکت سر کوچه، کودک را در خانه تنها بگذاریم.اما آیا او آماده پذیرش این موقعیت هست؟
تجربههای ناخوشآیند کودکانه
گاهی، پدرها و مادرها، با این فکر که فرزندشان در خواب ناز است و چیزی بیدارش نمیکند، او را برای یکی، دو ساعت تنها میگذارند تا به کارهای خودشان برسند. کودکانی که در چنین موقعیتی بیدار میشوند، ترس و اضطراب شدیدی را تجربه میکنند که دامنهاش تا بزرگسالی هم ادامه داشته و بر روابط او با دیگران نیز تاثیر میگذارد. ترس از تنهایی و اضطراب جدایی، هم در کودکی، تجربه ناخوشآیندی است و هم در بزرگسالی باعث وابستگیهای بیمارگونه میشود.
آیا کودک، برای تنها ماندن، آماده است؟
1) سن کودک: روانشناسان میگویند که کودک تا 12 سالگی، آماده پذیرش تنها ماندن نیست و همچنین بچههای زیر 10 سال نباید به هیچ وجه، شبها، تنها بمانند.
2) بلوغ عقلی کودک: آیا فرزند شما، در سنی که هست، توانایی تصمیمگیری دارد و میتواند یک برنامه مشخص داشته باشد؟
3) احساسات کودک: اگر فرزند شما، از اینکه او را تنها میگذارید، دچار اضطراب شده، شاید صلاح باشد که کنارش بمانید و کارتان را به وقت دیگری موکول کنید.
4) مدت زمانی که میخواهید کودک را تنها بگذارید: برای یک کودک هشت یا 9 ساله، یکی، دو ساعت تنهایی، قابل تحمل است، اما شاید یک روز کامل، بودن در منزل، بدون اینکه کسی در کنارش باشد، انتخاب مناسبی نباشد.
یاددادنیها
1) اگر فرزندتان، از مهد یا مدرسه بازمیگردد، باید یاد بگیرد که با مشاهده هر علامت مشکوکی، مثل پنجره شکسته، درِ باز و...، وارد خانه نشده و با 110 یا یکی از همسایهها تماس بگیرد.
2) به کسی نگوید که قرار است تنها بماند و اگر فردی، با منزلتان تماس گرفت، اینجوری جواب بدهد که «مامان یا بابام نمیتونن الان با شما صحبت کنن. اگه بخواین، میتونم پیغام شما رو برسونم.»
3) بدون اجازه شما و هماهنگی قبلی، به خانه همسایهها یا دوستانش نرود.
از کوچک تا بزرگ، از مدرسه تا دانشگاه، از نانوایی تا فروشگاه های بزرگ و ... حرف، حرف پول و خرج و مخارج است. بعضی از سر نیاز، برخی از سر آز، بعضی از روی عادت و حتی بعضی نیز به دنبال تشکیک در خرید کالایی که هفته پیش با فلان قیمت خریده اند و الان با فلان قیمت ...
چند روز پیش برای انجام کاری و فرار از ترافیک مجبور شدم در صف طولانی بی آر تی منتظر بمانم.
مادر و دختری مشغول به گفت و گو بودند. مادر با شوق از خاطرات کودکی خود می گفت و دختر با شگفتی تمام لبخند می زد و هر چند دقیقه یک بار به کتاب هایی که خرید بود نگاه می کرد و دوباره می گفت: «کاش آنقدر گران نبودند، پول کم آوردم و تا ماه بعد معلوم نیست ...» پس انداز، سرمایه، خرید و آینده نگری همه و همه در نیروی شگفت انگیز نهفته در پول است.
پول چیست و جایگاه آن کجاست؟ آیا کودک و نوجوان می تواند درک درستی از معنای پول داشته باشد؟ ارزش و معنی پول در زندگی کجا است؟ اقتصاددانان هر چیزی را که در برابر اشیا و خدمات پرداخت می شود را پول می نامند و روانشناسان پول، بر این باورند که پول به خودی خود فاقد قدرت است اما زمانی که با معانی ویژه ای همراه می شود، لبریز از نیرویی خاص می شود.
آموزش جنبه های علمی و کاربردی مدیریت اقتصادی به کودک بسیار مهم است. علم به مدیریت صحیح پول، یعنی کشف رسیدن به اهداف زندگی. آموزش مدیریت اقتصادی باید بر پایه قدرت فرد و مدیریت وی بر پول و اقتصاد باشد. در واقع به کودکان خود بیاموزیم؛ «قدرت پول نیست که انسان را ثروتمند می کند بلکه تسلط داشتن بر آن و قدرت فرد در مدیریت پول و اقتصاد است که از او یک ثروتمند می سازد.»
درک ارزش پول
در هر قشر و موقعیتی که باشیم باید در درجه اول فرزند خود را با ارزش پول و اهمیت آن در زندگی آشنا کنیم. ارزش پول را درک کردن، یعنی فهم و درک صحیح مدیریت پول. با آموزش درست ارزش پول می توانید دانش و ضرورت موفقیت مالی کودک خود را بیمه کنید و در واقع بزرگترین مهارت را در زندگی کودک خود پرورش داده اید.
ضرورت آموزش پیش از نوجوانی اصل اول است چرا که وقتی کودکان شما در خانه هستند، شما کنترل بیشتری در مورد اینکه چگونه پول های خود را خرج می کنند دارید و می توانید آنها را در تصمیمات مهم مالی همراهی کنید.
در اصل شما به کودکان خود کمک می کنید تا مدیریت منابع مالی خود را با رویارویی با دنیای واقعی و از طریق آزمون و خطا بیاموزند. در هر موقعیتی که باشند شما بهترین راهنما و هدایتگر هستید.
فراموش نکنید که کودک شما نیازمند آموزش در مکانی امن است.
اجازه دهید طعم شیرینی و تلخی آموزش ها را درک کند ولی اجازه ندهید که تنها بماند. شرایط را طوری فراهم کنید که اگر فرزند شما از شما دور شد، بتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد و زمانی که خانه پدری خود را ترک کرد، قدرت رویارویی با مشکلات مالی متعدد را داشته باشد.
فرق پس انداز با صرفه جویی
اگر به طور تصادفی از 100 دانش آموز ایرانی پرسیده شود که مثلا یک کیلو سیب زمینی چه قیمتی دارد؟ 80 درصد آنها اعلام بی اطلاعی می کنند. چند بار کودک خود را به خرید برده اید؟ و به او اجازه خرید کردن داده اید؟ کمی صبور و بردبار باشید، هر زمان برای خرید بیرون می روید از فرزند خود بخواهید شما را همراهی کند و اجازه دهید در انتخاب کالا و پرداخت پول با شما همگام باشد. وقتی شما به مارک های مختلف توجه می کنید و قیمت ها را با هم مقایسه می کنید، فرزندتان این عادت را از شما می آموزد و ارزش پول را یاد می گیرد.
در واقع او را در تصمیم گیری ها شریک کنید. مثلا از او بپرسید «اگر این کالا را بخریم، نمی توانیم فلان کالا را بخریم ولی اگر این کالا را بخریم ... به نظر تو چه کنیم؟ یا اینکه؛ به نظر تو خرید این کالا ضروری است؟»
بگذارید در عمل، با معنای صرفه جویی آشنا شود و مفهوم پس انداز کردن و درست خرج کردن را بداند.
بعد از مدتی مشاهده خواهید کردکه در این شرایط نه تنها به فرزند خود در مورد پس انداز کردن، تقسیم کردن و خرج کردن پول آموزش داده اید بلکه او را شریک تصمیمات خود قرار داده اید و مسبب تقویت اعتماد به نفس و ابراز وجود او نیز از همان کودکی بوده اید.
چرا که او از دوران کودکی با مفاهیم مخارج خانه، نیازهای ضروری و حتی مشکلات مالی آشنا می شود و با درک حس مسئولیت پذیری شما را در موضوعات مهم اقتصادی و مسائل مالی همراهی می کند. مطرح کردن مشکلات مالی با کودکان آغاز درک صحیح از پس انداز و دوراندیشی است.
معرفی راه های پس انداز
یک انتخاب جذاب برای خرج پول و انگیزه لازم برای پس انداز کردن را در اختیار کودک بگذارید. در حال حاضر پس انداز در هر قشری، معنی ویژه ای دارد. بعضی از پدران و مادران ما خرید ملک را پس انداز می دانند و برخی خرید طلا. عده ای نیز بانک و سپرده های بانکی را بهترین و کم ریسک ترین راه می دانند.
بهترین آموزش و بهتر بگوییم، آغاز پس انداز تهیه قلک است. اینکه کودک درک کند که ذره ذره باید پس انداز کند؛ ولو آنکه یک سکه باشد. اینکه این پول می تواند پول توجیبی باشد یا هدیه تولد، مهم نیست؛ اینکه بداند چرا پول خود را در قلک جمع می کند مهم است.
به فرزند خود بیاموزید که برای رسیدن به اهداف و خواسته هایش باید دوراندیشانه اقدام کند و برای خواسته هایش اولویت بندی کند. لذت این تجربه را بگذارید خود کودک درک کند و شما فقط راهنما باشید. به مرور فرزند خودرا به بانک ببرید و در حضور خودش حساب بانکی به نام فرزند خود باز کنید و هراز چند گاهی مبلغ حساب بانکی را افزایش دهید.
به او اجازه دهید خودش برای حساب بانکی خود تصمیم بگیرد. به آنها نشان دهید که پول موجود در حساب آنها با گذشت زمان با سود قابل توجهی روبرو خواهد شد. وقتی فرزند شما با ارزش و معنای آنچه که به دست آورده است روبرو می شود به ارزش پس انداز کردن پی خواهد برد.
اجازه دهید حس استقلال طلبی و انتخاب صحیح را بیاموزد و از کودکی فرق بین خواسته و نیاز را متوجه شود. با توجه به درک کودک می توان از 8 سالگی او را با انواع کارت های اعتباری و نحوه استفاده از آنها آشنا کرد. کارت های بانکی بخشی از زندگی انسان امروزی شده اند و به همین خاطر فرزند شما دیر یا زود نحوه استفاده از آنها را می آموزد.
بعد از مدتی کوتاه مشاهده خواهید کردکه فرزند شما چگونه از روش های ساده بانکی الکترونیکی آگاه شده و آن را به شما آموزش می دهد.
والدین همواره نگران ابتلای کودک به بیماریهای گوناگون هستند و همه تلاششان را انجام میدهند تا او را سالم نگه دارند اما با وجود تمام این تلاشها گاهی پیش میآید که کودک دچار جراحتهایی در خانه میشود که شاید به دلیل بازیگوشی باشد و شاید هم بیاحتیاطی والدین کار دست بچه بدهد. اما وقتی کودکتان زخمی میشود و داد و بیداد و البته دلسوزی شما فوران میکند، سخت است تشخیص دهید آیا شرایط واقعا اورژانس است؟ آیا درمان باید در مطب پزشک انجام شود یا میتوان آن را در خانه کنترل کرد؟! لارا زیبنر، پزشک و نویسنده کتاب « اگر کودکتان این کتاب را خورد، هنوز همهچیز مرتب است»میگوید: «همیشه در چنین شرایطی قبل از اینکه با اورژانس تماس بگیرید، بهتر است با پزشک معالج کودک مشورت کنید.» اما قبل از رساندن کودک به پزشک میتوان در خانه هم کارهایی را انجام داد تا هم درد کنترل شود و هم کودک در شرایط بهتری نزد پزشک برود.
چه بایـد کـرد اگـر :
** فرزندتان با ورجه وورجه به سرش آسیب زد و عصبی بود
آیا باید با اورژانس تماس گرفت؟ برای بچههای بزرگتر از یک سال میتوانید صبر کنید و منتظر علائم باشید. دکتر زیبنر میگوید: «بچههایی که بعد از ضربه به سر، سرشان را به راحتی تکان میدهند، حال عمومی خوبی دارند و در بیشتر ورجهوورجههایی که در آن زخمی ایجاد شود، نیازی به اقدام فوری نیست اما از آنجا که رگهای خونی زیادی روی سر و صورت وجود دارد، هرگونه تورم میتواند علامتی برای حادثه دلخراشی باشد، بنابراین برای چند ساعت چشم از او برنداشته تا مطمئن شوید در یکی از بازوانش شلی و سستی وجود ندارد و کودک حالت تهوع، خوابآلود و بیقراری از خود نشان نمیدهد. اگر هرکدام از علائم را مشاهده کردید با پزشک تماس بگیرید، زیرا اقدام برای موارد حاد تنها از عهده پزشکان برمیآید. البته اگر کودک شما بیهوش شد یا بعد از افتادن نتوانست تکان بخورد بلافاصله باید اورژانس را خبر کنید.
استثنا: دکتر زیبنر میگوید هرکودک زیر یک سالی که کوچکترین ضربهای را تجربه کند باید به وسیله پزشک بررسی شود، زیرا جراحتها زمانی که بیمار قادر به صحبت کردن نیست سختترند. ضمن آنکه تحقیقات نشان داده، ضربه محکم به سر میتواند عملکرد ذهنی کودک را تا چند سال بعد از ضربه دچار مشکل کند.
** کودک بیفتد، زبانش را گاز بگیرد و خونریزی کند؟
آیا باید سریع به اورژانس مراجعه کرد؟ تنها باید زمانی این کار را انجام دهید که خونریزی با وجود ایجاد فشار بر آن با یک پارچه تمیز برای مدت 10 تا 15 دقیقه ادامه داشته باشد. زبان پر از رگهای خونی است، بنابراین خون زیادی از آن میآید که میتواند کودک و حتی شما را وحشتزده کند. دکتر فراش میگوید: «برای بچههای کوچک استفاده از فشار روی زخم معمولا بسیار سخت است. بنابراین بهتر است از او بخواهید تکهای یخ را در دهان بگذارد و آن را بمکد. همین کار میتواند فشاری را روی زبان کودک ایجاد کرده و خونریزی را متوقف کند. او همچنین میافزاید: «زبان خیلی آسان درمان میشود و بسیار کم دیده شده کودکی بهدلیل خونریزی زیاد زبان به کمخونی مبتلا شده باشد.»
** برای درمان گازگرفتن زبان
انجام دهید: یک پارچه تمیز را با آب سرد مرطوب کنید، کودک را روی زانوی خود بنشانید و سپس پارچه را روی ناحیه زخمی زبان فشار دهید. به او غذاهای سرد مانند ماست یخزده بدهید.
انجام ندهید: به هیچ عنوان در مدتی که زبان کودک در حال بهبود است به کودک غذاهای اسیدی یا شور ندهید، زیرا در این حالت زبان میسوزد و درد زیادی ایجاد میکند.
کسی با ماشین شما تصادف کند و با وجود آنکه فرزندتان در صندلیاش سالم است، ناراحت باشد و مدام گریه کند؟
آیا باید به اورژانس مراجعه کنید؟ تنها درصورتی این کار را انجام دهید که او بعد از حدود 15 تا 20 دقیقه آرام نشد و مدام گریه میکرد. دکتر فراش، پزشک اورژانس میگوید: برای بچههای 5 ساله و پایینتر که به درستی در صندلی ماشین مخصوص سنشان قرار دارند، به احتمال زیاد جراحت بسیار کوچک و در شرایطی است که کمترین عارضه را دارد اما اگر کودکتان مدام گریه میکرد او را به اورژانس برسانید. دکتر فراش همچنین میگوید: «این گریهها میتواند به این معنا باشد که او تحت فشار غیرطبیعی قرار دارد و پزشک میتواند این را بفهمد.» اگر فرزندتان دچار دررفتگی بازو یا پا شده باشد بهترین کاری که میتوانید انجام دهید، این است که او را از صندلی ماشینش خارج کنید و بعد از آنکه آرام شد به او اطمینان دهید همه چیز رو به راه است و او خیلی زود بهبود خواهد یافت.
علائم خطر:
برخی اوقات چند ساعت طول میکشد تا علائم بروز کند. هر کدام از علائم زیر را مشاهده کردید با پزشک تماس بگیرید:
وجود خون در ادرار(این علامت میتواند به این معنا باشد که جراحتی در بالا یا پایین دستگاه ادراری او بهوجود آمده باشد).
کبود شدن ناحیه سینه یا شکم.
سر باز زدن از تکان دادن سر.
کودکی، فرزند شما را گاز گرفت و پوستش را خراشید
فورا با پزشک تماس بگیرید. او ممکن است براساس محل گازگرفتگی و ظاهر آن تصمیم بگیرد شما را به نخستین اورژانس راهنمایی کند( ممکن است پزشک آنتیبیوتیک خوراکی تجویز کند). بنابراین تمام قسمتهای زخم را با آب گرم و صابون بشویید و سپس از پماد و بانداژ یا گاز استریل استفاده کنید.
کارن فراش، پزشک اورژانس میگوید: «گازگرفتگی انسان تقریبا کثیفترین جراحتها را ایجاد میکند، زیرا دهان انسان بهطور معمولی پر از باکتری است و خطر ابتلا به عفونت نیز 10 تا 15 درصد است بنابراین شستن پوست با صابون و آب موثرترین کاری است که والدین میتوانند برای کم کردن باکتریهای محل زخم انجام دهند.»
انجام دهید: اگر پوست پاره شده است، جراحت را با صابون ملایم و آب جاری بهمدت 3 تا 5 دقیقه بشویید. سپس آن را با یک باند تمیز بپوشانید. اگر زخم خونریزی دارد با یک پارچه تمیز و خشک روی آن را فشار دهید و درصورت امکان آن قسمت را بالاتر از سطح بدن قرار دهید.
** انجام ندهید: روی زخم را نخراشید.
کودک یکباره روی میز بپرد و با یک تکان شدید فنجان چای را روی خودش بریزد؟
کودک کنجکاو شما مشتاق جستوجو و کاوش است اما این احتمال وجود دارد که دستان خود را با مایعات داغ بسوزاند. اگر سوختگی سطح وسیعی از بدن را فرا گرفته باشد یا چای داغ روی دستها، صورت و پاهایش ریخته باشد یا اگر سوختگی درجه سه باشد که به احتمال زیاد در نوشیدنیهای داغ اتفاق میافتد، بهتر است به پزشک مراجعه کنید. در غیر این صورت درمان را در خانه انجام دهید، فقط حواستان باشد که باید سرعت عمل داشته باشید. نخستین کاری که باید انجام دهید این است که چای را از روی بدن بشویید. دکتر زیبنر توصیه میکند لباسهای خیس او را از تنش خارج کرده و کودک را زیر دوش آب سرد قرار دهید. اگر سوختگی تنها در قسمت کوچکی از دست یا بازو ایجاد شده باشد آن را بهمدت 10 تا 15 دقیقه زیر شیر آب سرد قرار دهید یا آنقدر آن را زیر شیر آب سرد بگذارید تا درد کمتر شود و آن محل قابل لمس باشد. سپس سوختگی را درمان کنید.
** برای سوختگیهای داخل خانه
اگر او سوختگی درجه یک دارد (پوست قرمز است):
انجام دهید: وقتی عضو سوخته کاملا سرد شد با یک بانداژ یا گاز استریل بدون چسب یا یک تکه پارچه تمیز طوری آن را ببندید که خیلی محکم نباشد و از پوست محافظت کند.
با پزشک تماس بگیرید. او میتواند استفاده از دارو یا یک پماد سوختگی خاص را به شما توصیه کند اما سوختگیهای جزئی معمولا بدون این قبیل موارد هم بهبود پیدا میکنند فقط مراقب علائم و نشانههای عفونت (قرمزی، تب، ورم یا ترشحات) باشید.
انجام ندهید: برای این نوع زخمها از روغن، کره، یخ یا پودر استفاده نکنید زیرا این کار میتواند عفونت ایجاد کرده و سوختگی را عمیقتر کند. به هیچ وجه تاول ایجاد شده را دستکاری نکرده و نترکانید، زیرا ممکن است باکتری وارد زخم شود و در برابر عفونت آسیبپذیرتر شود.